گویند هنگامی که خبر محاصره معبدِ مقدس و توطئه کاهنان در شهر اورشلیم به سلیمان نبی (ع) رسید، او در شهر «اریحا» برای یاری رساندن به مردمی که از هجومِ اجنّه به ستوه آمده بودند، حضور داشت. این خبر برای او بسیار ناگوار بود و از شنیدن آن به شدت محزون گشت. شدتِ حزنِ سلیمان به دلیل فاصله طولانیاش با اورشلیم، صدچندان شد. از یکسو در برابر چشمانش، وضعیتِ پرآشوب شهر قرار داشت و از سویی دیگر، معبد و ارکانِ نظامِ حکومتیِ او در خطر بود. دیر رسیدنِ سلیمان به اورشلیم، یعنی بر باد رفتنِ پایگاهِ عدل و دادِ او؛ اما پایههای مملکتِ او بر باد نرفت که هیچ، درعوض، باد به یاریاش آمد! از جانب خداوند فرمان رسید که خود و یارانت را به دستِ باد بسپار تا ببینی آنچه تاکنون ندیدهای! در یک آن، نیروی قدرتمند و عظیم طبیعت، سلیمان و یارانش را بر دوش کشید و در کمترین زمان، به اورشلیم رساند! آن دستِ غیب، باد بود! باد به تسخیرِ سلیمان (ع) درآمد و اگر تسخیرِ باد توسط سلیمان (ع) صورت نمیگرفت و اگر این بادِ یاریرسان نبود، شاید بودِ حکومت سلیمان (ع) هم به نابودی میانجامید.
اما در یک نقطه از کشورمان، سلیمانی دیگر با ترفندی دیگر، باد را مسخّر نمود. این سلیمان، شخصی جز علم و آگاهی نیست. صحبت ما در بابِ شهری است که مردمانش به سلیمانِ درونِ خود تکیه کرده و ارکانِ زیست خود را حفظ نمودند. «نشتیفان» شهری است که سلیمان در آن حاکم است! سلیمان نه از نوع پیامبرش که همگان میشناسند؛ بلکه سلیمانی از نوع درک و درایت و فهم و آگاهی و علم. چندان هم پر بیراه نیست اگر علم و آگاهی را نیز پیامبر بنامیم. به تعبیری دیگر، این پیامبر، پیامبرِ باطنی یا پیامبرِ درونی است. بنابراین، مردمان این دیار، هر یک به نوبه خود پیامبرند! پیامبرانی که برای تکتک ما، پیامآورِ درایت، درک منطقی از محیطِ زندگانی، احترام به عرصه محیط طبیعی و استفاده درست از منابع خدادادی هستند.
این پیامبران چه کردند که زبان ما را به تمجید از آنان وا داشت؟ مگر معجزهای مافوقِ قدرتِ بشری از جانب خداوند و با اذن و اجازه از او نشان دادند؟ خیر! این مردم هرچه کردند، همه از پیامبرِ درونشان بود؛ نبوغی درونی که سرانجام به صورتِ عینی و ظاهری، نمود پیدا کرد. فقط کافیست تا راهیِ این دیار شوید تا با چشم خود ببینید که این پیامبرِ درونی، چه میراثی را برای ما به ارمغان نهاد. کافیست تا قصدِ این دیار کنید و ببینید که مردم این سامان، چگونه با محیط زندگانی خود، خو گرفتهاند. کافیست بر این شهر قدم گذارید تا مفهومِ تسخیرِ منطقیِ طبیعت را دریابید. کافیست بیایید تا دریابید که چگونه میتوان با طبیعت، همراه و دمساز شد. کافیست تا سفری به این شهر داشته باشید تا پیامِ این پیامبران را در چند نگاهِ ساده، به یادگار برید.؛ اینکه زیست و زندگانی در صورتی مسیرِ درست و منطقیِ خود را پیش خواهد گرفت که با محیطزیست خود، پیوند و رابطهای دوجانبه برقرار کند. پیوند و رابطهای که آسیبی بر پیکره طبیعت وارد نسازد. در عوض، آن را به تسخیرِ خویش درآورَد.
مردمان این دیار، باد را همنشین و همصحبتِ خود دانستند. از این نیروی همیشگی بهره بردند و زندگانیِ پایداری را برای خود بنا نهادند. گوش به ندای پیامبرِ درونِ خویش دادند که از وجود خودشان برآمده بود و بسی راه سعادت بر آنان نمایان گشت. «تسخیرِ باد» برای ایشان، ثمرهای با طعم و رنگِ زندگی داشت و هنوز نیز این رنگ و بو را میتوان در بستر این شهر حس کرد. حکومتِ سلیمان در این شهر، درسی است بس عبرتآموز برای ما مردمانی که امروزه همچون انسانهای نخستین، حیران و سرگردان به دشت و کوه و صحرا مینگریم! گاهی با ندانمکاریهای خود، کمرِ همّت به نابودیِ طبیعت میبندیم و از راهِ درستِ نیاکان خود، به بیراهه میرویم! اغلب، سنتهای گرانسنگِ به ارث رسیده از قدما، در نحوه چگونه زیستن را گم میکنیم! اگر راهی هم برای خود ساخته بودیم، آنرا به بادِ فنا میدهیم! نه تنها ندای این پیامبران را نمیشنویم، بلکه به ندایِ پیامبرِ درونِ خود نیز پشتِپا میزنیم.
بیاییم به اعتلایِ صحیحِ شیوۀ زندگانی بیاندیشیم؛ آن هم با روش و منشی که خود را تکّهای جدانشدنی از طبیعت و طبیعت را همچون خودی بدانیم که در آغوشِ آن، رشد و تعالی مییابیم. بیاییم خوبزیستن در سامانه بسترِ طبیعی، اندیشه درست برای بقا در آن و بهرهگیریِ منطقی از موهبتهای خدادادی را، از پیامبرانِ سرزمینمان بیاموزیم و بهکار گیریم. یادمان باشد اگر در حادثه سلیمان، فرمان و امر الهی به باد نبود تا ارکانِ حکومت او حفظ شود؛ به همین منوال، اگر آگاهی و تدبیرِ مردان و زنان سرزمینمان در «تسخیرِ باد» نبود، شاید دیگر نشتیفان هم نبود.
معرفی اجمالی آسباد نشتیفان
شهر نشتیفان در فاصله حدود ۲۰ کیلومتری جنوب شرقی شهر خواف، ۳۱۷ کیلومتری مشهد و ۳۰ کیلومتری مرز افغانستان قرار دارد. مهمترین و چشمگیرترین بنایی که در نگاه اول از دورنمای این شهر دیده میشود، آسبادها هستند. ظهور آسبادها در نشتیفان، به سببِ بادهای ۱۲۰ روزه سیستان است که درمنطقه جریان دارد و به «سیاهباد» یا «بادکوه» معروفند. این بادهای سهمگین، حدوداً به مدت ۳ماه، استانهای سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی و قسمتهای جنوبیِ استان خراسان رضوی را دربر میگیرند. پس بدین علت، استانهای مذکور، مراکز اصلی ایجاد آسباد در کشورمان هستند. آسباد به بنایی گفته میشود که از نیروی باد، برای آسیا کردن گندم و جو بهره میبرَد. بنابراین، نقش بسیار ارزندهای در معیشت مردم این دیار داشته و دارد. مجموعه آسبادهای نشتیفان، شامل سه ردیف آسباد است که مشرف به شهر، قد برافراشتهاند. ساختار معماری آسبادهای این دیار و اجزای آن، شامل بنای خشتی دوطبقهای است که چرخ و پره در فضای همکف قرار دارد و بخش فوقانی آن نیز مشتمل بر یک تیر عمودی، به انضمام تنۀ چوبیِ رویِ آن است. عملکرد این سازه بهگونهای است که جریان باد، با برخورد به پرههای چوبی، چرخ و پر و سپس سنگِ آسیای رویی را به حرکت درمیآورد تا غلّه را آرد نماید. به منظور افزایش مقاومت و استحکام، آسبادها در کنارهم و متصل به یکدیگر ساخته شدند. در نشتیفان حدود ۴۰ آسباد وجود دارد که این آسبادها به شمارهی ۷۴۹۰ در فهرست آثار ملی ایران ثبت گردیدهاند.
منابع برای مطالعه بیشتر:
- ایمانی، نادیه (۱۳۸۸)، آسباد: تجلیگاه هنر و صنعت (بررسی ویژگیهای معماری آسبادهای نشتیفان)، نامه معماری وشهرسازی، دوفصلنامه دانشگاه هنر، صص ۱۱۱ –
- بگوردی، مجتبی (۱۳۹۵)، تعامل معماری و انرژیهای پایدار؛ مطالعه موردی: آسبادهای نشتیفان، ماهنامه پیشگامان ساختمان، شماره ۹۱، صص ۲۲ –
- تقیزاده، هادی و سایر (۱۳۸۶)، سیمای جامع میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری استان خراسان رضوی، چاپ اول، انتشارات سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری خراسان رضوی، مشهد.
- گروه مؤلفان (۱۳۸۸)، نشتیفان، فصلنامه پاژ (ویژه خراسان رضوی)، سال دوم، شمارهی اول و دوم، صص ۱۸۵ –
- مدرس رضوی، مجتبی (۱۳۷۲)، آسیاهای بادی، فصلنامه تحقیقات جغرافیایی، شمارهی ۲۹، صص ۸۲ –
-
سجاد زلیکانیhttps://koubeh.com/author/sajad-zoleykani/
-
سجاد زلیکانیhttps://koubeh.com/author/sajad-zoleykani/14 اردیبهشت 1399
-
سجاد زلیکانیhttps://koubeh.com/author/sajad-zoleykani/26 اسفند 1398