سوم اردیبهشتماه در ایران به عنوان روز معماری شناخته میشود. این روز مصادف با سالگرد تولد شیخبهایی است.[1] انجمن مفاخر معماري ايران با پيشنهاد تعيين روزي در تقويم بهمنظور بزرگداشت معماري در ايران، زمینهساز انتخاب این روز به عنوان روز معماری شد. البته از همان ابتدا در اينكه انجمن چه روزي را به عنوان روز معمار معرفی کند، اختلاف نظر وجود داشت.[2] عدهای از معماران و علاقهمندان به معماری معتقد بودند باید روز مناسبتری برای گرامیداشت مقام معمار و معماری در نظر گرفته شود و عدهای دیگر با توجه به سوابق درخشان شیخ بهایی، این انتخاب را بهجا و موجه میدانستند. مهمترین علت این اختلافات را باید در بحثهای تاریخی پیرامون معمار بودن یا نبودن شیخبهایی جستجو کرد. برخی از مورخان و اندیشمندان حوزه هنر و معماری معتقدند اصولاً شیخبهایی معمار نبوده و در اغلب بناها و مجموعههایی که به او منتسب است، یا نقشی نداشته و یا نقش بانی و برنامهریز را ایفا کرده و نامیدن این روز در تقویم به نام او، بیربط و نوعی اجحاف در حق معماری ایران است. در همین راستا حسن بلخاری[3]، با طرح این پرسش که چه نسبتی میان شیخبهایی و معماری وجود دارد، اظهار میکند: «بدنهی معماری ایران، به ویژه کسانی که در حوزه معماری مدرن کار میکنند، نسبت به نامگذاری روز شیخبهایی به نام روز معمار انتقاد دارند. بر این اساس بسیاری معتقد بودند، روز قوامالدین شیرازی[4] روز معمار باشد تا شیخ بهایی» (ایسنا، 1398). از طرف دیگر عدهای با استناد به برخی منابع تاریخی، به نقش مهم شیخبهایی در پایهگذاری بسیاری از تدابیر مهم عصر صفوی بهخصوص در فضای شهر اصفهان اشاره کرده و معتقدند نمیتوان تنها به معماربودن یا نبودن شیخبهایی استناد و به راحتی از تأثیرات شگرف و مثبت شیخ در بسیاری از امور اجرایی کشور چشمپوشی کرد. مناقشهی میان دو دیدگاه همچنان ادامه داشته و هر گروه با برشماری دلایلی بر درستی دیدگاه خویش تأکید میکنند. بنابراین پاسخ به این پرسش که دیدگاه کدام گروه به صواب نزدیکتر است، کار چندان آسانی نخواهد بود، اما در ادامه به نکاتی اشاره میشود که شاید اندکی به بهبود فهم صورتِ مساله کمک نماید.
بهاءالدین محمد عاملی متخلص به بهایی و معروف به شیخبهایی (متولد 953 هـ.ق در بعلبک و درگذشته 1031 هـ.ق در اصفهان)، دانشمند برجسته عصر صفوی در قرن دهم و یازدهم هـ.ق بود؛ عصری که در آن، هنرمندان و عالمان، اصفهان را به قلههای زیبایی و ظرافت در هنر و معماری رساندند. پدر شیخبهایی[5] به دلیل استقرار دولت شیعی صفوی در ایران و با دعوت شیخعلی منشارکرکی[6] به همراه خانواده از جبل عامل به اصفهان مهاجرت نمود. شیخبهایی با تحصیل در ایران، به تبحر قابلتوجهی در علوم مختلف دست یافت و چندین کتاب و رساله در فقه، حدیث، اخلاق، نجوم و ریاضی به نگارش درآورد. اهمیت شیخبهایی هم در همین جامعیت و ذوفنونیاش است، اما عمده شهرت وی در میان عموم مردم را مدیون دو زمینهی علوم غریبه و مهندسی و معماری است (امین، 1387: 15-17). نکته قابل توجه اینکه با وجود شهرت شیخ در مقولهی معماری و مهندسی، تقریباً هیچ اثری را -چه در حوزه مکتوب و چه در حوزه آثار فیزیکی- نمیتوان بهصورت مستقیم به وی نسبت داد و نامش در میان هیچکدام از ابنیه منسوب به او، دیده نمیشود. علیرغم اینکه آثار متعددی همچون بقعهی بابا ركنالدين، منارجنبان، حمام شیخبهایی، مسجد شیخلطفالله و مسجد شاه اصفهان به شیخبهایی منتسب است، اما طرح اغلب آنها را هم نمیتوان با قاطعیت به او نسبت داد (امین، 1387: 19؛ حسینی، 1389: 70-72). البته در جهت پاسخ به این ادعا، موارد زیادی از جمله شایعنبودن ثبت اسامی بر روی آثار معماری، درج نام حکام آن دوره بر روی آثار (گروبه و دیگران، 1380: 129-131)، رواج ثبت نام زینتکاران (گچکاران، کاشیکاران، حجاران و نجاران) به جای طراحان (ریاضی، 1374: 365) و مسائلی از این دست مطرح شده است، اما از طرف دیگر در هیچکدام از منابع اصلی تاریخ عباسی مانند روضاتالجنات خوانساري[7] که هم عصر با دوران شيخبهايي به نگارش درآمدهاند هم نوشتهاي وجود ندارد كه دلالت كند شيخ، معماري را از كجا آموخته و يا عمارت و نقشهای را به وي نسبت دهند. مستدركالوسائل نوري[8] و تاريخ عالمآراي عباسي[9] نيز كه در زمان حيات شيخ بهايي نوشته شده، صفحاتي را به معماران و مهندسان عصر شاه عباس اول اختصاص داده و نام آنها را برشمرده، ولي از شيخ بهايي و آثار احتمالي او كه شايد ساخته و يا طرح انداخته باشد، ياد نميكند. همچنين اسكندربيگ به تمام كتابهاي شيخبهايي اشاره کرده و حتي از شاعربودن و شعرداني وي سخن رانده، اما از معمار و مهندسبودن و آثارش، سخني به میان نیاورده است. كتب ديگر مانند سلافهالعصر مدني[10]، لولوتيالبحرين بحراني [11]، قصصالعلماي تنكابني[12]، املالامل حر عاملي [13]، روضهالبهيه شفيعا [14]، مطلعالشمس اعتمادالسلطنه [15]، اشكالالتاسيس قاضيزاده [16] و قصصالخاقاني شاملو[17] كه از منابع مهم تاريخ صفوي هستند، شيخبهايي را معمار و يا مهندس نخواندهاند. همچنين كتبي كه معماري دوران صفويه را به صورت تخصصي مورد بررسي قرار دادهاند، مانند «اوجهاي درخشان هنر ايران» اثر ريچارد اتينگهاوزِن[18] و احسان يارشاطر، «هنر و معماري اسلامي» اثر شيلا بِلر[19] و جاناتان بلوم[20]، «هنر و معماري اسلامي ايران» اثر لطيف ابوالقاسمي، «هنر صفوي، زند، قاجار» اثر جیانروبرتو اسكارچيا[21]، «معماري اسلامي» اثر رابرت هيلنبراند[22] و «معماري ايران» اثر آسيه جوادي نامي از شيخبهايي نياوردهاند (حسینی، 1389: 67).
آنچه از مرور منابع مختلف دریافت میشود گویای این مطلب است که با برداشت امروزی از مفهوم معماری، شیخبهایی را نمیتوان در زمرهی معماران برشمرد و در قامت یک معمار تصور کرد و به نظر میرسد انتقادات موجود در زمینهی وجه تسمیه نامگذاری این روز تا حد زیادی قابل پذیرش است؛ به عبارت دیگر، با توجه به فهم و معنایی که امروز از رشته و دانش معماری وجود دارد، نمیتوان شیخبهایی را معمار دانست و بنابراین انتخاب سالروز تولد شیخ به عنوان روز معماری، چندان موجه نخواهد بود. در عین حال اگر به نحو دیگری به این مسئله توجه شود و معانی مختلف و تطورات زبانی مد نظر قرار گیرد، نتیجه کمی متفاوت خواهد بود. باید به این نکته توجه داشت که فهم و استنباط امروز از مقولهی معماری، نسبت به چهارصد سال پیش به شکل بارزی دستخوش تغییر شده و به نظر میرسد عدم توجه به این تفاوت معنایی و منشأ آن، سبب بروز اختلافنظرهای موجود گشته است. معنای واژههای معماری و مهندسی در طول تاریخ ثابت و لایتغیر نبوده و دچار قبضوبسط شدهاند. در عصر حاضر رشتهی معماری به عنوان دانشی مستقل از دیگر حوزههای دانشی، مطرح بوده و معرفتشناسی مختص به خود را دارد، اما در گذشته و در عصر حیات شیخ بهایی، این تفکیک رشتهها وجود نداشته و بنا بر تعریفی که فارابی از ریاضیات ارائه میکند، معماری و مهندسی به یکی از هفت حوزهی زیرمجموعهی این علم مرتبط بوده است. در این زمان، حرفهی معمار و مهندس، رابطه تنگاتنگي با انواع علوم رياضي داشته و معمار با عناوينی چون الحاسب یا المهندس شناخته میشده است (کاتب خوارزمی، 1362: 193). به عقیده بورکهارت[23] (1984)، اساس معماری دوران اسلامی، بر پایه دانش هندسه قرار داشته (ریاضی، 1374: 373) و هندسه در این دوره زبان و معیار معماری بوده است (حسینی، 1389: 63). همچنین مباحث مرتبط با محاسبات رياضي و ترسيمات هندسی در مدارس و حوزههاي علمي ايران، در قالب نامهای مختلفی مانند حيل هندسي، اثقال، هندسه، مناظر و مرايا ديده ميشود (گلیجانیمقدم، 1386: 177). بنابراین در آن دوران، اگر کسی مسلح به علم ریاضیات بود، مهندس و معمار هم به حساب میآمد. از طرف دیگر، با توجه به اینکه در ریاضیدان بودن شیخبهایی ابهامی وجود ندارد، همچنین بر مبنای تعریف جامعی که از ریاضیات و هندسه و معماری در تاریخ تمدن ایران وجود داشته و تفکیک رشتهها به شکل امروزی محلی از اعراب نداشته است، شیخ را میتوان به نحوی معمار و مهندس دانست. بر مبنای این معنای تاریخی، شیخبهایی نقش و سهم قابل توجهی در معماری ایران داشته است. نگاهی دقیق به آثار معماری این دوره نشان میدهد که این آثار بدون وجود ریاضیات و هندسه و افرادی همانند شیخبهایی که به این علوم مسلط و به کاربست آن مجهز بودند، نمیتوانسته تا این حد از بالندگی و کمال دست یابد و خلق این آثار نیازمند وجود افرادی با نگاهی جامع و دقیق بوده است. بدین ترتیب و با این طرز تلقی، شیخبهایی را میتوان معمار و مهندس دانست و بدین نحو است که نسبتی میان سالروز تولد وی با روز معماری برقرار میشود.
همانگونه که در ابتدای این جستار بیان گردید، حصولِ نتیجه در خصوص درستی یا نادرستی انتساب روز تولد شیخبهایی به روز معماری کار چندان آسانی نبوده و این نوشته هم به دنبال آن نیست که به پاسخ نهایی دست یابد؛ تنها پرسشهایی طرح و پاسخهای مختلف پیرامون آن بیان شد تا فهم صورتمسئله آسان گردد. اما اگر بخواهیم با توجه به جمیع موارد یاد شده، محل منازعه را تا حدودی تدقیق کنیم، طرح این پرسش ضروری به نظر میرسد که چرا روز معماری باید به نام فردی شناخته شود که پیرامون انتسابش به مقوله معماری تا این حد اما و اگر وجود داشته و رفع شبهاتِ آن، نیازمند این مقدار توضیحات است؟ چرا روز دیگری، برای روز معماری در نظر گرفته نمیشود که مورد قبول جامعه علمیِ معماری باشد؟ سالروز تولد شیخ با توجه به ذوفنونی و تخصصش در علوم مختلف، میتواند به بزرگداشت حوزهی علمی دیگری اختصاص یافته و گرامی داشته شود. از طرف دیگر با توجه به وجود افراد تأثیرگذار و روزهای مهم تاریخِ پربار معماری این کشور، میتوان روزهای دیگری را برای بزرگداشت معماری در نظر گرفت که انتسابشان به روز معمار و معماری، نه تنها با تعاریف امروزین از معماری تطابق بیشتری دارد، بلکه به جهت وجود اجماع متخصصین این حوزه، سبب اتحاد و وقوع اتفاقات مثبت پیرامون آن خواهد شد. به عنوان نمونه میتوان از سالروز تولد قوامالدین شیرازی که قبلتر هم پیشنهاد شده بود بهعنوان روز بزرگداشت معماری استفاده کرد. قوام از مهمترین و تأثیرگذارترین معماران تاریخ ایران است که با تعاریف امروزین هم میتوان او را معمار دانست. حتی اگر پا را کمی فراتر نهاده و افقهای جدید معماری ایران را دخیل کنیم، سالروز تولد یکی از بزرگان معماری معاصر همچون هوشنگ سیحون و یا عبدالعزیز فرمانفرمائیان هم میتواند مد نظر قرار گیرد. بنابراین بحث بر سر درستی یا نادرستی اتخاذ تصمیمات پیشین نیست، چراکه شاید این تصمیمات در زمانی و موقعیتی دارای مقبولیت بودهاند، بلکه مسئله اصلی در خصوص بهرسمیتشناختن تغییرات مفاهیم و پذیرش ادراکات جدید از مسائل جاری با توجه به اتفاقات و تطورات حال و با نیم نگاهی به آینده است. قبول بروز برخی تغییرات موجه در مناسبات مختلف تقویم در طول زمان، نه تنها امر مذمومی نیست، بلکه نشانهای از حیات و نشاط جامعه علمی و پژوهشی کشور است که خود را متناسب با دریافتها و برداشتهای جدید، سازگار و همراه میسازد.
منابع:
- امین، سیدحسن (1387). شیخبهایی عالم بزرگ ذوفنون، حافظ، شماره 57.
- ایسنا، (1398، 05 اردیبهشت). آیا شیخبهایی یک معمار بوده است؟، برگرفته از ir/xd4L5x.
- حسینی، سیدظاهر (1389). بررسي آثار معماري شيخ بهايي، سخن تاریخ، شماره 9: 59-75.
- ریاضی، محمدرضا (1374). صنف معمار در دوران اسلامی، جلد دوم، تهران: مجموعه مقالات کنگره تاریخ معماری و شهرسازی ایران.
- کاتب خوارزمی، ابوعبدالله محمد بن احمد بن یوسف (1362). ترجمه مفاتیح العلوم، ترجمه سیدحسین خدیوجم، تهران: علمی و فرهنگی.
- گروبه، ارنست و ديگران (1380). معماري جهان اسلام، ترجمه يعقوب آژند، تهران: مولي.
- گلیجانیمقدم، نسرین (1386). تاریخشناسی معماری ایران: طرح رویکردی جدید با توجه به کاستیهای تاریخنگاری معماری ایران، تهران: دانشگاه تهران.
- ویلبر، دانلد (1387). قوامالدین شیرازی (معمار دوره ی تیموریان)، ترجمه هدیه نوربخش، گلستان هنر، شماره 13: 74-83.
[1] اتحادیهی بینالمللی معماران از سال ۲۰۰۵ میلادی با هدف «یادآوری به جهانیان برای مسئولیت جمعیشان برای آینده سکونت بشر» نخستین دوشنبه ماه اکتبر هر سال را به عنوان روز بینالمللی معماری نامگذاری کرد.
[2] انجمن مفاخر معماري ايران، در ابتدا روز ۲۶ آبان (سالروز ارايه طرح تكريم معماري ايران و تشكيل انجمن مفاخر معماري ايران) را پيشنهاد كردند، اما در پیشنهاد دوم علاوه بر پيشنهاد قبلي، روز سوم ارديبهشت (روز بزرگداشت شيخ بهايي) را در نظر گرفتند.
[3] استاد فلسفه هنر و حکمت شرق
[4] قوامالدین بن زینالدین شیرازی از معماران مشهور زمان تیموری بود. وی در دوره فعالیتش در طی سالهای 813-842 هـ.ق با حمایت دو هنرپرور مهم آن عصر، شاهرخ و همسرش گوهرشاد، بناهای باشکوهی در خراسان بزرگ ساخت. وی مبدع بسیاری از اولینها در تاریخ معماری ایران است (ویلبر، 1387).
[5] عزالدین حسین عاملی
[6] شیخعلی منشارکرکی، (درگذشته در ۹۸۴ اصفهان) معروف به منشار عاملی، شیخالاسلام اصفهان بود. او از جبل عامل به دعوت استادش، محقق کرکی در عهد شاه طهماسب به ایران مهاجرت کرد.
[7] روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات نوشته سیدمحمدباقر خوانساری
[8] ميرزاحسين نوری
[9] نوشته اسکندربیگ ترکمان
[10] سلافة العصر في محاسن الشعراء بکل مصر نوشته علیخان بن احمد مدنی
[11] لولوتي البحرين في الاجازه لقرني العين نوشته يوسف بن احمد بحراني
[12] قِصَصُ العُلَماء نوشته محمد بن سلیمان تنکابنی
[13] اَمَلُ الآمِل فی عُلماء جَبَل عامِل نوشته شیخ محمد بن حسن معروف به حر عاملی
[14] روضه البهیه فی طرق الشفیعیه نوشته شفیعا (محمدشفیع جاپلقی بروجردی)
[15] مطلع الشمس نوشته محمدحسن اعتمادالسلطنه ملقب به صنیع الدوله
[16] موسی بن محمود رومی قاضیزاده
[17] ولی قلی خان شاملو
[18] Richard Ettinghausen
[19] Sheila Blair
[20] Jonathan Bloom
[21] Gianroberto Scarcia
[22] Robert Hillenbrand
[23] Titus Burckhardt
- 20 مرداد 1402
- 9 دی 1401
یک پاسخ
سلام و عرض ادب.
نوشته “روز معماری در ایران؛ یک مناقشه تاریخی” از جناب آقای سیدهادی حسینی، که در نشریه کوبه انتشار یافته است، توجه بنده را جلب کرد.
شخص بنده تا کنون با این موشکافی و ریزبینی، به علت نامگذاری روز معمار دقت نکرده بودم. از نکات مثبت این نوشته ازجمله قلم توانمند جناب حسینی که بگذریم، بنده با نتیجهگیری ایشان مبنی بر تغییر روز معمار از زادروز شیخبهایی به روزی دیگر، اختلاف نظر دارم.
آقای حسینی به نحوی دقیق ریشه موضوع مورد بحث را بیان و به حد کفایت از دلایل نامگذاری روز معمار در زادروز شیخبهایی و نیز روزی دیگر مانند زادروز قوامالدین شیرازی سخن گفتند. دلایلی که ایشان برای نامناسب بودن روز معمار(روز تولد شیخبهایی) بیان میکنند، جای تامل بیشتری دارد.
بنده معتقد هستم که هنوز بهترین روز برای معرفی روز معمار، سوم اردیبهشت است.
آقای حسینی مسئله اصلی در طرح این نوشته را “به رسمیت شناختن تغییرات مفاهیم و پذیرش ادراکات جدید از مسائل جاری با توجه به اتفاقات و تطورات حال و با نیم نگاهی به آینده” میدانند.
کلیات گفته ایشان درست است؛ اما نکتهای که باید ذکر گردد این است که معماری پدیدهایست معطوف به انسان و ماهیت انسان بهطور مداوم در حال تغییر است؛ پس اگر این قضیه را بپذیریم که با تغییر مفهوم معماری، بایستی روز گرامی داشت آن را هم تغییر دهیم، ملزمیم دائما نگاهمان به دگرگونیهای معماری باشد تا بر اساس آن روز معمار را اصلاح کنیم. تغییر مداوم روز معمار که بیشتر وجهی نمادین برای گرامیداشت معمار و معماری دارد، قدری نامناسب مینمایاند.
از طرفی دیگر، اگر زادروز شخصی مانند قوامالدین شیرازی -که یکی از بزرگترین معماران شناخته شده تاریخ معماری ایران است- را بهعنوان روز معمار در نظر بگیریم، پرسشی که پیش میآید این است که چرا روز تولد قوامالدین را مبنای تعیین روز معمار قرار دهیم؟ چرا از افرادی مانند علیاکبر اصفهانی و علیمریم کاشانی برای این امر استفاده نکنیم و یا اصلا چرا از معماران بنام امروزی بهره نبریم؟ اگر زادروز هرکدام از این اشخاص و نظیر آنها را معیاری برای انتخاب روز معمار قرار دهیم، دچار خطای منطقی شدهایم که در تناقض با گفتههای پیشین(تغییر مفهوم معماری) است؛ زیرا هرکدام از این افراد در دورهای خاص از تاریخ معماری ایران، معماری کردهاند. از این زاویه نگاه، این مطلب که شیخبهایی در زمره معماران، با تعریف امروزین از معماری(خود این قضیه که میتوان تعریفی منطقی از معماری ارائه داد جای بحث دارد) قرار نمیگیرد و یا اینکه هیچ اثر معماریای که بهطور مستقیم به ایشان نسبت داده شود در اسناد تاریخی وجود ندارد، خود دلیلی است بر تعیین روز معمار در سوم اردیبهشت.
اگر از زاویهای دیگر به مسئله مطرح شده در این نوشته نگاه کنیم، باید مانند روز پزشک که مقارن است با زادروز ابوعلیسینا -که یک شخصیت شناخته شده جهانی است-، فردی را برای این امر انتخاب کنیم که همردیف پورسینا در معماری باشد؛ تا کنون شخصی که چنین جایگاهی در معماری ایران داشته باشد شناخته نشده است.
نگاه دیگر این است که روزی را برای این عنوان انتخاب کنیم که اتفاق ویژه و تاثیرگذاری در تاریخ معماری ایران رخ داده باشد؛ همانند دلیل تعیین روز جهانی مبارزه با نژادپرستی توسط سازمان مللمتحد که همزمان است با سالگرد تظاهارات خونین ضد نژادپرستی در آفریقای جنوبی.
به عقیده بنده، با تمام این اوصاف -و نه صرفا به دلیل شان و جایگاه شیخبهایی-، تا وقتی که تاریخی مورد قبول و مناسبتر از سوم اردیبهشت برای گرامیداشت معمار و معماری در تقویم ایران مشخص نشود، بهترین روز برای روز معمار، همین سوم اردیبهشت است.