عرصه‌ای آزاد برای اندیشیدن دربارهٔ معماری ایران

از گودال باغچهٔ حیاط بیرونی که به‌سمت حیاط خدمه می‌روی، دلت پاک باشد و ذهنت آماده، بی‌اختیار جذبش می شوی! معلوم نیست قرار است با «و اِن یَکادُ …» روی دیوارِ ورودی‌ تو او را چشم نزنی یا که او بلاهایت را دور سازد. نقوش و تزئیناتی که با گچ روی دیوار کشیده شده‌اند، با راهروی انتهایی مسدود و گودال پوشیده شده، نشانه‌هایی برای شروع ماجراجوییِ توست. با خود می‌گویی: دعای واِن یکاد و کتیبه‌های با گچ نوشته‌شده و اینکه قسمتی از کفسازی اتاق سوراخ دست‌کندی بوده که بعداً با سنگی رویش پوشانده شده –و احتمالاً چاه مبال اتاق بوده- به‌همراه سنگی که به‌ارتفاع ۸۰ سانتی‌متر –یعنی به‌قدر کمر- و مشابه سینک روشوئی با مجرای آبی از طبقه بالا در طاقچه دیوار سمت چپت جاسازی شده، شاید نشان از سکونت شخص مذهبی در اینجا باشد. وجود فضاهای زیبا در بخش بیرونی و تالار و اتاق آینه‌کاری‌شده و … ایده‌های بهتری برای کاربری اتاق می‌طلبد. محرابی ندارد، درب ورودی مسدود بوده و از نو باز شده، تاریکی بر اتاق حکم‌فرماست و یک بازوی اتصالی به دنیای بیرون از اتاق بوده که از ورودی آن دریچه‌ای به ابعاد سر آدمی‌زاد باقی مانده است. نقوش دیوار به‌گمانم همه طلسم و مرتبط با امور ماورائی است و پنجرهٔ مشبک اتاق، که بر لبهٔ بیرونی دیوار ضخیم یک‌متری نشسته، تنها نورگیر و راه ارتباطی به بیرون است. یقیناً آن کودک جن‌زده را در اینجا حبس کرده بودند و او را از سوراخ جرز آجری گذرانده و برای درمانش این‌همه جادو و آیهٔ مبارکه نوشته‌اند و شاید هم درد لاعلاجی داشته و چارهٔ دردش مراقبت از او در این اتاق بوده است. اینکه علوم غریبه در کاشان رونق داشته، شاید باعث شده این اتاق را وقف عموم کنند تا هر آنکه در شهر درد لاعلاجی دارد در این اتاق مداوا شود. وقوع زلزلۀ مهیب در اواخر قرن دوازدهم هجری‌قمری، موجب پدید آمدن بافت قاجاری کاشان شد که مملوء از معماری مسکونی اعیانی مربوط به تاجران ساکن آن است. خانهٔ عباسیان، بی‌شک یکی از زیباترین و پرکارترین بناهایی است که پس از مرمت در دهه‌های اخیر، قابل بازدید برای عموم است. اغلب بحث‌های معماری که در کتاب‌ها و گزارش‌ها در رابطه با این بنا موجود است، شرح ورودی شیب‌دار و هشتی بنا و اقداماتی است که برای حفظ محرمیت و آسایش حرارتی در ساخت بنا صورت گرفته و پنج حیاط گودال‌باغچه‌ای که به بخش اندرونی و بیرونی و خدمه خدمت‌رسانی می‌کنند را توصیف می‌کند. فارغ از این توصیفات، بحث اصلی این نوشته، وصف فضایی است که به‌عنوان عبادت‌گاه مجموعه شناخته شده و در طبقهٔ پائینی اندرونی این بنای سه‌طبقه قرار دارد. هفت‌هزارمتر زیربنایی که چندین اتاق آینه‌کاری‌شده با انواع فضاهای شاه‌نشین و خدمه‌نشین، مطبخ و انباری و آب‌انبار و رختشوی‌خانه و اصطبل احشام را در برمی‌گیرد، چرا باید نمازخانه‌ای با این کیفیت فضایی و جایگیری نامرتبط با کلّ بنا داشته باشد؟ اگر معمار بنا با دقت و ظرافت به گچ‌بری‌ها و آینه‌کاری‌ها و شومینه‌‌های طرح‌دار این خانه با ایوانچه‌های قرینۀ به سبک معماری عثمانی و سرستون‌های زیبای گچ‌بری‌شده توجه داشته و گویی محدودیت مالی در ساخت مجموعه در کار نبوده، نمی توانسته نمازخانه‌ای بزرگ‌تر و پرتزئین‌تر در طبقهٔ بالا بسازد؟ اتاق در ضلع شمال‌شرقی مجموعه قرار دارد و شامل فضایی مستطیل‌شکل با بازویی اتصالی در ضلع شرقی خود به سمت رختشوی‌خانه بوده که حاصل این ارتباط نورگیر کوچکی است که از خالی گذاشتن جای چند آجر بر روی دیوار ایجاد شده است. جانب جنوب‌غربی یا همان جانب روبه‌قبلهٔ اتاق احتمالاً ضلع ورودی آن بوده و درب آن با توجه به کاه‌گلی که متاخّرتر از دیوارهای اتاق است گویی بعداً نصب شده است. همچنین دو پله اتاق را به فضای اندرونی متصل می‌کند. در زیر کتیبه‌های نوشته شده با گچ که اسماء متبرکه و آیه ی «و اِن یَکادُ» است، چندین طاقچه کار شده که از لحاظ هندسه ساخت، نامنظم و کم‌دقت ساخته شده‌اند. نقوش رسمی‌بندی که با گچ مابین تَویزه‌ها کشیده شده‌اند، تنها تزئینات سقف این اتاق هستند. اتخاذ لفظ نمازخانه با توجه به نقوشی طلسم‌مانندی که در دیوارهای شمال‌شرقی و شمال‌غربی کشیده شده، وجود نقوش درختی (که البته در دیوارهای بخش بیرونی مجموعه نیز دیده می‌شوند) و نیز دو طاووس و حیوانی که شبیه به قوچ یا پلنگ یا هر حیوان خال‌دار و دُم‌دار دیگر است، چندان صحیح به‌نظر نمی‌رسد.
طبق مشاهدات، در دوره‌ای که از اتاق استفاده می‌شده است، درب ورودی جنوب‌غربی مسدود شده و آمدوشد به اتاق از طریق بال اتصالی ذکرشده که به انتهای رختشوی‌خانه باز می‌شده، صورت می‌گرفته است که ورودی آن با توجه به آجرکاری منقطع از ردیف‌های کناری و پلهٔ موجود قابل تشخیص است. از این ورودی، دریچه‌ای که از خالی گذاشتن شش آجر به شکل مثلثی در ارتفاع یک‌ونیم متری ایجاد شده، باقی مانده است. با توجه به فضاهای مخفی طبقهٔ بالای اتاق، که شامل یک راهروی مخفی متصل به بیرون از خانه و اتاقی است که با راهرویی کم‌عرض به اتاق تاریک انتهایی‌اش می‌رسد و همچنین توجّه به اینکه تزئینات اتاق نمازخانه نیمه‌کاره مانده و هیچ‌گونه رنگ و کاشی‌کاری و تزئینات درخور عبادتگاه مجموعه در آن قابل مشاهده نیست، به ما اجازه می‌دهد که این اتاق را دارای کاربری‌ای سرّی بدانیم. دورهٔ ساخت بنا، با توجه به تاریخ موجود در اتاق که سال ۱۲۵۲ ه.ق. را نشان می‌دهد، مقارن با گسترش صوفیه و شیخیه و اخباریان بوده و همچنین در دهه‌های بعد بابی‌گری و بهائی‌گری و دیگر فرقه‌ها طرفدارانی در شهرهای بزرگ پیدا می‌کنند. احتمال اینکه اتاق برای انجام عبادت و تبلیغ باورهای مذهبی مورد استفادهٔ گروهی از حامیان این فرقه‌ها بوده که در دوره‌هایی محدود شده‌اند و از جانب حکومت مورد تعقیب و مجازات قرار گرفته‌اند را نیز در ذهن ایجاد می‌کند. با این فرضیه مسدود کردن درب ورودی و باز کردن دری که به انتهای رختشوی‌خانه راه داشته و رو به قبله نبودن و نداشتن محراب و تزئینات نیمه کاره، توجیه پذیر است. دیگر احتمال می‌تواند این باشد که اتاق، حاصل ترکیب انباری (بخش مستطیلی) و خلا (بازوی اتصالی) بوده است و در سال ۱۲۵۲ (هنگام اتمام ساخت بنا) زنان خانه و خدمهٔ مذهبی مجموعه عباسیان، به نمازخانه یا حسینیه‌ای نیاز داشته‌اند که بتوانند در آن مراسم مذهبی برگزار کرده و از دیگر زنان محلهٔ خود برای شرکت در آن دعوت نمایند. اين كه اين اتاق نمازخانه‌ای براي زنان باشد از اين‌بابت محتمل‌تر است كه اولاً نزديک به اندرونی قرار گرفته، ثانياً دارای ساختاری خودساخته براي برآوردن نيازهايی است كه كمتر مورد توجه بوده‌اند. از این‌رو، با یک تغییر کاربری و اجرای تزئینات مذهبی رایج آن دوره، معمار این نیاز را نیز برآورده کرده است: درب ورودی که در جانب قبله بود را مسدود کرده، دیوار بین خلا و اتاق را برداشته و بعد از پر کردن چاله، راه ورود به نمازخانه (حسینیه) را از رختشوی‌خانه برقرار کرده است. فرضیه‌های مطرح‌شده برای توصیف کاربری این اتاق، نافی دیگر فرضیه‌های ممکن نیست؛ مثلاً این که بانی بنا، حاج محمدابراهیم تاجر، که مردی مشهور و ثروتمند بوده، به معمار دستور داده که در این مجموعهٔ پنج‌هزار مترمربعی، فضاهایی برای انبار کردن و مخفی‌کردن بلور و چینی (که مال‌التجاره بوده‌اند) در طبقات بالا و زیرین ایجاد کند و برای مخفی کردن اشیاء قیمتی‌تر فضایی را مزین به اسماء متبرکه و آیه و طلسم نموده تا از دستبرد دزدان و بدکاران به‌دور باشد. با فرضیه‌ای دیگر، حضور آیت‌الله سیدمحمّد بروجردی، که در دوره‌ای در این خانه امامت نماز جماعت را برعهده داشته و شفاء بوعلی‌سینا را تدریس می‌کرده، نمی‌تواند به کاربری احتمالی این اتاق نامربوط باشد. این تک‌نگاری تلاشی بود تا فارغ از شاهکارگرایی‌هایی که در تاریخ‌نگاری معماری ما مشهود است، بدون ارزش‌گذاری های سنتی، اتاقی را ببینیم و درباره‌اش بنویسیم؛ اتاقی که معمولاً با انداختن نظری گذرا به تابلوی ورودی‌اش که برآن «عبادتگاه» نوشته شده، به‌علّت نداشتن رنگ و لعاب و فضای درخور عکاسی، از کنار آن رد می‌شویم.