انقلابها، اعتراضات و شورشهای شهری رابطهای دو سویه با مکانهای شهری دارند. از آنها معنا میگیرند و به آنها معنا میدهند. هر اعتراضی به تناظرش مکانی را به ذهن متبادر میسازد. جنبش مشروطه متناظر است با مسجد سپهسالار و میدان بهارستان، انقلاب اسلامی با میدان آزادی و خیابان آزادی و انقلاب، جنبش دانشجویی ۷۸ با کوی دانشگاه و میدان انقلاب، جنبش سبز با خیابان انقلاب و میدان آزادی، اعتراضات بهار عربی در مصر با میدان تحریر و اعتراضات ترکیه با میدان تقسیم متناظر است.
وقوع این جنبشها در خیابانها لایههایی از معانی به این خیابانها اضافه میکنند و مکانها دیگر ظرفهای خالی از معنا نیستند که فقط جمعیت معترضین را در خود جای دهند بلکه ظرفهایی هستند که خود دارای معنا هستند و به جمعیت درون خود معنا میدهند درست مانند ظرفهای نوشیدنی و غذا که رطل و سطل و جام و پیاله و کاسه فقط یک فضای خالی نیستند که چیزی را دربر بگیرند بلکه خود به آن چه در برگرفتهاند معنا میدهند و از آن معنا میگیرند.
محور انقلاب-آزادی محل وقوع انقلاب ۵۷ است و در طول این چهل سال مدعیان میراثداری انقلاب ۵۷ همواره در تلاش برای تسخیر «انقلاب» بودهاند گویی هر آن کس که توان تسخیر خیابان انقلاب را داشته باشد صاحب قدرت انقلابی نیز خواهد بود. از این رو هم حاکمان برآمده از انقلاب ۵۷ راهپیماییهای حکومتی خود را در «انقلاب» برگزار میکنند و هم مخالفانشان تاکنون چنین میکردند و سعی در قرق کردن «انقلاب» را داشتند. خیابان انقلاب تبدیل به کالبد انقلاب ۵۷ شده است و کسی که توان قدرتنمایی در «انقلاب» را داشته باشد دست بالا را در جمهوری اسلامی نیز خواهد داشت.
از این روست که همۀ جنبشهای ۴۰ سال اخیر تلاش میکردند بر ارابۀ انقلاب در مسیر خیابان انقلاب سوار شوند و اعتراضات خود را در این مسیر سامان دهند. از اعتراضات اوایل انقلاب ۵۷ گرفته تا اعتراضات علیه بسته شدن روزنامهها در ۷۸ و سالگردهای این اعتراض تا اعتراض علیه نتایج انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸٫ اما سرکوبهای پیاپی و اعتراضات بینتیجه میرود که «انقلاب» را از خیابانی اعتراضی و انقلابی خارج کند و از آن چیزی نماند جز خاطرۀ اعتراضات و مردهریگ اعتراضات ۵۷ که به صورت نمایشی تکراری هرساله برگزار میشود.
ناظران اعتراضات ۹۸ در شگفتی بودند که چرا «انقلاب»، این مسیر نمادین در همۀ اعتراضات چهل سال اخیر، سوت و کور بود و نهایتاً جایی شد برای راهپیمایی حکومتی به نشانۀ قدرتنمایی و سرکوب اعتراضات. چگونه میتوان این اتفاق را تفسیر کرد؟ آیا این امر فقط یک تصمیم تاکتیکی برای فرار از سرکوبهای احتمالی بود؟ آیا نشان از تغییر خاستگاه اجتماعی معترضین داشت؟ آیا نشانۀ بیاهمیت شدن دانشگاه در جنبش اعتراضی اخیر بود؟ یا میتوان معنای دیگری جز اینها هم برای آن یافت؟
اگر «خیابان انقلاب» را کالبد انقلاب ۵۷ بدانیم و تسخیرش را تلاش برای سوار شدن بر ارابۀ انقلاب ۵۷ تفسیر کنیم خروج از آن را میتوان نشانهای دانست از پایان خواست سوار شدن بر ارابۀ انقلاب اسلامی در مسیر خیابان انقلاب و این خروج را میتوان آغاز تلاش برای ساخت مسیری جدید برای معترضینی دانست که دیگر خیابان انقلاب را مسیر اعتراض خود نمیدانند و میخواهند مسیری جدید برای اعتراضات خود بگشایند و به نام خویش بزنند و ارابۀ خود را در آن به راه بیاندازند.
مکان اعتراضات آبان ۹۸ کجا بود؟ هیچ کس نمیتواند پاسخ دقیقی به این پرسش بدهد اما می توان گفت جایش هرجا که بود «انقلاب» نبود. همان طور که گفتمانهای سیاسی فعال در ایران کنونی در پی سرکوبهای متوالی توان کانالیزه کردن اعتراضات را ندارند و جنبش کنونی بیشتر بر اساس شعارهای سلبیاش شناخته میشود شهرهای کنونی ایران هم دیگر توان کانالیزه کردن اعتراضات را ندارند و اعتراضات اخیر همچنان مکانی را از آن خود نکرده است. اما فقط در حالت سلبی میتوان گفت اعتراضات از کانال «انقلاب» خارج شده است.
کارشناس ارشد مطالعات معماری ایران
- 18 اردیبهشت 1401
- 27 مرداد 1399
- 27 مرداد 1399