کتاب «ارزشهای پایدار در معماری ایران» نوشتهٔ دکتر علی اکبر صارمی و مهندس تقی رادمرد در سال ۱۳۷۶ منتشر شد؛ کتابی که به واسطهٔ نگاه خاص و جهانبینی مؤلفانش، متفاوت از سایر کتابهای حوزهٔ تاریخنگاری معماری ایران در زمان انتشارش بود. تاریخ معماری ایران را عمدتا شرقشناسان و متخصصین هنر اسلامی غربی و ایرانی نوشتهاند و کمتر مجال آن بوده است تا از نگاه یک معمار حرفهای و در عین حال آکادمیک با معماری ایران برخورد کنیم. علی اکبر صارمی (۱۳۲۲-۱۳۹۵) معمار ایرانی که سابقهٔ تدریس در دانشگاههای تهران و آزاد واحد تهران مرکز را در کارنامهٔ خود داشت، کارشناسی ارشد خود را از دانشگاه تهران و دکتری خود را از دانشگاه پنسیلوانیا دریافت کرده بود. تحصیل در دانشگاه پنسیلوانیا که لویی کان یکی از مدرسین آن بود تاثیر بسیاری بر اندیشههای دکتر صارمی گذاشت؛ امری که آن را چه در آثار معماریش مانند خانه شمال و خانه افشار، و چه در تألیفاتش، به خصوص کتاب «ارزش های پایدار در معماری ایران» میبینیم. در این کتاب که در ادامهٔ پایاننامه ی دکتر صارمی نوشته شده، بحثی از تاریخ بناها یا بررسی عملکردی آنها نیست، بلکه صحبت از نکاتی است که بنا بر ادعای مؤلفان ارزشهای پایدار در معماری هستند. در حقیقت در این کتاب به نحوی با پژوهشی کاربردی مواجه هستیم که با استفاده از نمونههایی از تاریخ معماری ایران انجام میشود و معماران در این کتاب از تحلیلهای خود که ناشی از نگاه حرفهای آنان به طراحی معماری است سخن میگویند. همانطور که لویی کان معتقد به استفاده از امکانات معماری گذشته در معماری معاصر و به دنبال ارزشهای معماری گذشته بود، در این کتاب نیز چنین نگاهی حاکم است؛ تا جایی که مثالهای متعددی از آثار لویی کان در کتاب زده شده و اهمیت اتصالات در معماری از منظر لویی کان را در کنار تحلیلهای خود از گوشهها و محورهای تقارن در معماری ایران بیان میکند. کتاب علی رغم مطالب و تحلیلهای ارزشمند، سالهاست که تجدید چاپ نشده است و متاسفانه در گفتمان معماری ایران نیز کمتر به آن پرداخته شده. تنها مطلبی که پیرامون این کتاب نوشته شده یادداشتی از امیر بانیمسعود در کیهان فرهنگی در بدو چاپ کتاب بوده است (کیهان فرهنگی، تیر ۱۳۷۷، شماره ۱۴۳). در این یادداشت، بانی مسعود ضمن معرفی اجمالی این اثر، کتاب را ناهمگون و فاقد یکپارچگی میداند. بانیمسعود معتقد است مؤلفان، بر خلاف انتقادشان از نگاه به معماری ایران به عنوان آثار باستانی و تاریخی، خود در بخش خانههای دزفول گرفتار همین نگاه شدهاند. وی همچنین از اضافه کردن مقالهای چاپ شده تحت عنوان «دفتر ششم» انتقاد کرده و آن را عامل تکرار و ناهمگونی در مطالب کتاب دانسته و معتقد است شش بخشی بودن کتاب تحت عنوان شش «دفتر»، تحت تاثیر مثنوی معنوی است. با این همه بانی مسعود کتاب و به ویژه فصل چهارم آن را ارزشمند میداند. با وجود نقدها و اشکالات وارد به کتاب، گفتمان معماری ایران به شدت با کمبود کتبی از این دست مواجه است. کتابهایی که به تحلیل معماری تاریخی ایران، به ویژه در حوزهٔ فرم و گرایشهای فضایی بپردازد. معرفی کتاب در ادامه، با هدف آشنایی با مطالب کتاب و یادآوری ضرورت حرکت به سمت نگرش تحلیلی نگاشته شده است.
دیباچهٔ کتاب ارزش های پایدار در معماری ایران با سخن پیرامون ضعف آموزش های معماری امروز در شناخت معماری ایران آغاز و سپس هدف از نگارش کتاب این گونه بیان می شود: اکنون زمان آن فرا رسیده که به معماری ایران نه صرفا به مثابه آثار تاریخی و باستانی بلکه در حکم آثاری نگریست که روح زنده و پایدار درون آنها می تواند الهام بخش هنرمندان معاصر باشد. و در جای دیگر نیز بیان می کنند که آنچه از تاریخ معماری می آموزیم، عملکرد درونی آن ها نیست بلکه کاوش برای یافتن جلوه های ارزشمند معماری گذشته است که می تواند موجب غنای معماری امروز شود. مولفان کتاب داعیه کشف تمام ارزش های معماری ایران را ندارند و خود معتقدند که کتاب تنها نقطه نظرات آنان است و منظور آن ها از پایداری، ماندگاری و فراموش نشدنی بودن اثر است نه لایزال بودن ارزش های آنان و در این راه توجهی ویژه به بناهای شاخص معماری ایران و همچنین معماری خانه های دزفول دارند.
کتاب در شش بخش نگاشته شده است:۱-کمالگرایی در معماری ایران، ۲-معماری چندبنیانی (چند ارزشی، Multi valant)، ۳-تقارن در معماری، ۴-عناصر پایدار و متغیر در معماری حیاط، ۵- نگرشی به چگونگی ارائهٔ فضاهای معمارانه و ۶-کهنآرایی امروز و نوگرایی دیروز در معماری ایران.
فصل اول به رابطهٔ میان اتاق و حیاط میپردازد. مؤلفان کمال اتاق را چهارتاقی (منظور کارکرد خاص نیست بلکه جزء کمال یافته ای است که گاه می توانند عنوانهای خاصی مانند گنبد خانه، هشتی، شبستان و… بگیرند) و کمال حیاط را چهار ایوان میدانند. در ادامه با اشارهٔ کوتاهی به تعبیرات عرفانی در مورد کمالگرایی در معماری ایران بار دیگر به تحلیل معماری چهارتاقی میپردازند و نحوهٔ برخورد معماران در بناهای مختلف را بررسی میکنند.
نمونهای از تحلیل فضاها (اتاق، چهارتاق، حیاط)
در فصل دوم که کوتاهترین فصل کتاب نیز هست به مسألهٔ چند بنیانی (چند ارزشی، Multi valant) بودن معماری سنتی پرداخته شده و با قیاسی بین آثار برجستهٔ معماری ایران با شعر حافظ، چند لایه بودن ارزشها و امکان تأویلهای گوناگون در مورد آثاری مانند مسجد شیخ لطف الله مطرح شده است.
فصل «تقارن در معماری» به طور ویژه به بررسی خانههای دزفول اختصاص یافته و نویسندگان با تحلیل خانههای متعدد دزفول و بسیاری از نمونههای دیگر معماری و با اشاره به دیدگاه مرحوم پیرنیا در مورد پاجفت بودن خانهها این نکته را در مورد معماری دزفول مطرح میکنند که معماری بسیاری از خانههای این شهر از اصل «اجزاء متقارن به هم آمده در کل نامتقارن» پیروی میکند. سپس بار دیگر ارتباط خاص حیاطها با یکدیگر و با سایر فضاها را در خانههای دزفول برمیرسند و در باب تزیین خانههای این شهر و نکات ویژهٔ آن به بحث میپردازند.
نمونهای از تحلیل خانههای دزفول(نحوه قرار گیری ایوان در حیاط)
از آن جایی که مؤلفان جایگاه ویژهای را برای حیاط در معماری ایران قائلاند در فصل چهارم نیز عناصر پایدار و متغیر در معماری حیاط را بررسی کردهاند. ابتدا در مورد حیاط چهار ایوانی به طور عام صحبت شده سپس سه نمونه از بناهای حیاطدارِ مسجد، مدرسه و کاروانسرا را با تمرکز بر شباهتها و تفاوتهای الگوی معماری مدرسه و کاروانسرا از لحاظ نحوهٔ برخورد معماران در رابطهٔ بین فضاها برمیرسند. نگارندگان با مقایسهٔ دهها نمونه از مدارس و کاروانسراهای تاریخی ایران تفاوت آنها را در طراحی گوشهها و ورودیها تحلیل کرده، سپس لایههای معمارانهٔ اطراف حیاط و نحوهٔ گسترش آن را توضیح میدهند. در ادامه اجزای پایدار و متغیر در معماری بازار اصفهان بررسی میشود. نویسندگان در هر کجای کتاب بنا بر مناسبت دست به قیاس معماری ایران با معماری غرب در دورههای تاریخی و معاصر آنان نیز زدهاند.
مقایسۀ گوشه ی کاروانسراها
تحلیل طراحی گوشهها در بنای مدارس و کاروانسراها
فصل پنجم کتاب به مسألهٔ ترسیم در معماری ایران اختصاص یافته است. در این فصل به ادبیات غنی معماری ایران در نامگذاری فضاها و عناصر معمارانه اشاره شده و مؤلفان این امر را باعث سهولت تجسمبخشی به مکان مورد تصور و انتقال آن به دیگران میدانند. در آخر نیز به ترسیم فضای معماری در نگارگری ایران و ویژگیهای آن در توالی صحنه پرداخته میشود و در اقدامی جالب تعدادی از خانههای دزفول، به روش نشان دادن فضای معماری در سنت نگارگری ایران ترسیم میشوند.
نمونهای از ترسیم به شیوۀ نگارگران (خانه سهرابی دزفول)
مؤلفان در فصل آخر تفاوتهای کهن و کهنه را مطرح و بیان میکنند که «معماران گذشته میدانستند از چه چیز، چه مقدار و در کجا استفاده کنند» و این که زنجیرهٔ پیوند فرهنگی را ادامه می دادند، امری که با رواج معماری جدید در ایران باعث گسست از این فرهنگ معماری شد. نویسندگان چهار جریان معماری دورهٔ پهلوی اول را ادامه سنتها، کهنه آرایی (بناهایی چون بانک ملی)، معماری تاریخی غرب و ترکیب معماری پس از اسلام با معماری اروپا میدانند و معتقدند با تاسیس دانشکدهٔ هنرهای زیبا و تعلیم بر اساس معماری مدرن اروپا دگرگونی اساسی در معماری ایران به وجود آمد، امری که کماکان ادامه دارد. سرانجام کتاب را با این جمله به پایان می برند که «معماری امروز نیز بخشی از موج جهانی معماری و هنر است و نمی تواند فقط به یافتههای گذشتگان و گذشته گرایان بسنده کند. مسلما ناشناختههای بسیاری در جهان معماری امروز وجود دارد که گذشتگان به آن نپرداخته بودند».
-
امیرحسین مقتداییhttps://koubeh.com/author/am/
-
امیرحسین مقتداییhttps://koubeh.com/author/am/11 فروردین 1401
-
امیرحسین مقتداییhttps://koubeh.com/author/am/