در شهرها قرار نیست آجرها صرفا قهوهای را به خود بگیرند، چارچوب در و پنجرهها به تنهای سفید و طوسی یا سیاه رنگ بشوند، مغازهها را نیز قرار نیست همیشه تابلوهایی با زمینهی سفید یا طوسی با نوشتههایی به رنگهای محدود یا نوشتههای با نورهای نئونی بر شیشههایشان معرفی کنند. اما اغلب اینچنین است و نماهای شهری سیاه-سفید-طوسی-کرمی هستند؛ مخصوصا که شیشهها هم حسابی دارند در این نماها مانور میدهند و گاهی تمام نمای یک ساختمان را شیشه میکنند که نهایتا با انعکاس رنگ آسمان، کمی آبی را به شهرها هدیه میدهند و در شبها هم روشنایی چراغهای فضای درونی را. درچنین رنگبندی شهریای، وقتی کسی سنتشکنی میکند و رنگ را با جسارت بیشتری در بنایش به کار میبرد، حسابی برای عابری که نگاهش خوششانس بوده و شکارش کرده، هیجانآور خواهد بود.
در این جستار دیداری میخواهم به سراغ رنگهای متفاوت از رنگبندی غالب شهرهایمان بروم و آنها را به قاب تصویر بیاورم تا نشان دهم که شهرها قابلیت دارند تا زیباییهایی فوقالعاده را با رنگها به نگاه عابرانشان عرضه کنند. تا نشان دهم که سنگکاریهای آنچنانی، کامپوزیتهایی که اگر زیباترین رنگها را هم داشته باشند باز هم سرد و بیروحاند، حجمپردازیهای آنچنانی، تابلوهای عظیمالجثهای با فونتهای شبهنستعلیق که نوشتههایشان نورانیاند، نورپردازیهای نماهای رومی در شب، تمامشیشه کردن نمای پاساژها و … نیستند که به شهرها زیبایی میبخشند؛ شهرها به هیچ یک از اینها نیازی ندارند بلکه نیاز دارند که در سادهترین احجام و نماها، در پیشپاافتادهترین مصالح و در فراموششدهترین جزئیات به رنگها متوصل شوند تا روح از دسترفتهشان را بازیابند.
آبیهای پنجرهها و دری که به روی بالکن کوچکی با نردههای آبی باز میشود؛ همنشینی این آبیها با درهای کرکرهای قهوهای رنگ طبقهی همکف و سبز درختان به گمان من روح را به این قاب از نما بخشیدهاند.
در و پنجرههای آبی کمرنگ، نردههای آبی پررنگ؛ ایکاش مغازهی بغل هم نردههایش را به رنگ خانوادهی آبی در میآورد و الی آخر؛ در نهایت هم نمای شهری یک طبقهی آجریای خلق میشد که طیفهای مختلفی از آبی در درها و پنجرههایی با ابعاد و ارتفاعهای مختلف، در زمینهی کرمرنگ ستونها و آجر نشسته بودند.
چارچوب پنجرهها زرد شدهاند و کرکرهها به رنگ آبی سیر؛ اگر تمام پردههای پشت سرشان هم از قاعدهی چهار پنجرهی سمت چپ طبقهی بالا پیروی میکردند، عالی میشد؛ یکی دوتا در میان زرد و سرخابی. این زردها محال بود که در زمینهای به غیر از آجرهای سفید، جذابیت پیدا کنند و نقش تابلوی زردرنگ هم در رنگبازی این نما، پررنگ است.
نمای سفید، ویترینهای سبز و شاید مهمتر از همه سایهبانهای راهراه مغازهی کفشفروشی گیوهچیان. فقط ایکاش راههای درهای کرکرهای سمت چپ تصویر هم به پیروی از در وسطی، به رنگهای مختلف درمیآمدند و همچنین درهای کرکرهای دیگری هم اگر تا انتهای خیابان وجود داشتند؛ در این صورت نمای شهری راهراهی از رنگهای مختلف شکل میگرفت که ابتدای آن راهراههای عمودی سایهبان بود و بقیه راهراههای افقی درهای کرکرهای.
نمای رنگباز دیگری که به قاب تصویر درآمد؛ اما گذر زمان هم در آن نقش داشته؛ آجرهای روشنی که با مرور زمان کدر شدهاند نقش مهمی در هویت رنگی این نما دارند و رنگ آجری چارچوبها که در بستر آجرهای کدر خوب جا گرفتهاند.
و در نهایت، این در کوچک چوبی زمانی که بسته است، با خطها و رنگهایی که در گذر زمان پیدا کرده، شبیه به یک تابلوی نقاشی انتزاعی به دست نقاشی مدرن نشده است؟
دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران
- 9 مرداد 1401
- 19 اسفند 1400
- 30 مرداد 1400