عرصه‌ای آزاد برای اندیشیدن دربارهٔ معماری ایران

آیا پایداری، لاکچری جدید است؟

در گفتگو با آندره‌‌آ بوسکتی[1] درباره‌‌ی ویلاهای کارل لاگرفلد[2] در ماربلا[3] ؛

نوشته‌شده توسط کریستل هاروک[4]، ۶ دسامبر ۲۰۲۱


مقدمه‌‌ی مترجم:

متن حاضر ترجمه‌‌ی گفت‌وگویی است که آرک دیلی با خالق ویلاهای کارل لاگرفلد در شهر ماربلا در اسپانیا ترتیب داده است. اهمیت پرداختن به این موضوع و ترجمه‌‌ی آن، از آن جهت است که گرایش طراحان برندهای مد و فشن به دنیای معماری و حضور در این عرصه، موضوعی نسبتاً تازه است که در سالیان اخیر رو به گسترش نهاده و برندهای مشهور بسیاری در این عرصه ورود کرده‌‌اند.

اما پیش از شروع ترجمه‌‌ی این گفتگو، بد نیست که ابتدا توضیحی مختصر در رابطه با واژه‌‌ی لاکچری و انتخاب معادل عینی و مستقیم آن بیان شود. لاکچری، مانند هر مفهوم یا شیء دیگری، می‌‌تواند دو وجه پسندیده و ناپسند داشته باشد. بر این اساس، همان‌‌گونه که یک چاقو می‌‌تواند از یک سو ابزاری برای نجات جان انسان‌‌ها در دست یک پزشک باشد و از سوی دیگر آلت قتل وی در دست یک جانی، مفهوم لاکچری نیز می‌‌تواند به‌‌طور صحیح و به منظور آسایش و رفاه بیشتر به کار گرفته شود، و یا از سوی دیگر می‌‌تواند به‌‌طور غیراخلاقی و به منظور نمایش توانگری مالی به کار گرفته شود که پسندیده نیست. در حقیقت، مفهوم لاکچری وجوه مختلفی دارد. برای مثال، توصیف یک خانه، خودرو و یا هر ساخته‌‌ی بشری با این واژه، تنها به معنای گران بودن آن چیز نیست؛ بلکه کیفیت ساخت و پرداخت، رعایت اصول هنری و بسیاری از موارد دیگر نیز از مؤلفه‌‌های اصلی در شکل‌‌گیری این ساخته‌‌ها است.[5]

بنابراین، در این گفت‌وگو و ترجمه‌‌ی آن، کاربرد مفهوم اول لاکچری، یعنی به‌‌کارگیری صحیح آن به‌منظور آسایش و رفاه بیشتر، مد نظر بوده است. اما در رابطه با انتخاب معادل عینی واژه‌‌ی لاکچری در متن ترجمه، باید گفت که این امر بنا به سلیقه و انتخاب شخصی مترجم صورت گرفته است، چرا که واژه‌‌ی دیگری برای انتقال مفهوم مناسب این واژه، تشخیص داده نشد. در نتیجه، اگر مخاطبانی که این نوشته را می‌‌خوانند پیشنهادی برای انتخاب معادلی متناسب‌‌تر برای این واژه دارند، از پیشنهادات ارائه شده استقبال خواهد شد.

متن ترجمه:

در طول چند سال گذشته، برندهای لوکس و فشن شروع به ورود به معماری کردند. عده‌‌ای موزه‌‌ها، بنیادها و سازمان‌‌های فرهنگی ساختند، در حالی که برخی دیگر ساختمان‌‌های مسکونی را شکل دادند که هویت آنان را به فضا ترجمه و تبدیل کرد. با پیروی از چنین ایده‌‌ای، کارل لاگرفلد، همراه با توسعه‌‌دهنده‌‌ی اسپانیایی، سییِرا بِلانکا اِستاتِس[6] و شرکت طراحی و برندینگ آتلیه وان[7]، نخستین «پروژه‌‌ی معماری لاکچری» خانه‌‌ی مد، یعنی ویلاهای کارل لاگرفلد را در شهر ماربلای اسپانیا توسعه بخشیدند. این پروژه که توسط آتلیه وان طراحی شده، و طراح اصلی آن آندره‌‌آ بوسکتی است، تأثیر کربن پایینی[8] دارد، که با تعهدِ این برند به پیمان مد[9]– یک ابتکار پایداری جهانی که به دنبال دگرگونی و تغییر صنعت مد و فشن از طریق اهداف اقلیمی، تنوع زیستی، و حفاظت از اقیانوس‌‌ها است – مطابقت دارد.

آرک‌‌دیلی، با پرسش از این‌‌که «معماری لاکچری» چیست، و طرح این سؤال که چرا برندهای فشن در حال توسعه و گسترش به معماری هستند، با آندره‌‌آ بوسکتی، دیداری داشت تا دیدگاه این معمار و شهرساز را در مورد این موضوع بیشتر درک کند.

این پروژه که عمدتاً بر ایده‌‌ی ترکیبِ توسعه‌‌ی لاکچری با پایداری، از طریق تصمیمات طراحی و سیستم‌های مکانیکی متمرکز شده است، شامل پنج ویلای مختلف است که از چوب و پوشش متریال سرامیکیِ ترکیبی ساخته شده‌‌اند. این [طرحِ] توسعه‌‌ی مسکونی که با چشم‌‌انداز طبیعی ترکیب شده است، به شهر نیز متصل است، که از ابتدای همه‌گیری شاهد تغییر در جمعیت‌شناسی[10] و فعالیت‌ها بوده است. ماربلا، که زمانی به عنوان یک شهر تفریحی و مناسبِ تعطیلات قلمداد می‌‌شد، اکنون نشان داده که در حال تبدیل شدن به یک مقصد یک‌ساله برای اقامتگاه‌‌های دائمی است.

برای درک و کشف بیشتر، مصاحبه با آندره‌‌آ بوسکتی معمار ویلاهای کارل لاگرفلد را در ادامه بخوانید.

آرک‌‌دیلی (کریستل هاروک): ایده و کانسپت اولیه‌‌ای که در پسِ این پروژه قرار داشت، چه بود؟

آندره‌‌آ بوسکتی: ایده‌‌ی اولیه، ترکیب و تلفیق توسعه‌‌ی لاکچری با پایداری، با الهام از هویت کارل بود، که به‌‌راستی متعهد به خلق یک دنیای بهتر بود. بنابراین، من می‌‌خواستم از روحِ طراح اقتباس کنم و این ایده‌‌ها را به عنوان هدف اصلی پروژه قرار دهم، و این دو موجودیت که عموما ارتباطی با یکدیگر ندارند را به‌‌هم پیوند دهم. در حقیقت، ما از متریالِ به اصطلاح “لاکچری” استفاده نکردیم، [بلکه] متریال اصلی ما، موزائیکِ سیمانیِ مرمر نما (یا تِرازو)[11]، قطعات بازیافتیِ سنگ مرمر، چوب، و یک نمای آینه‌‌ایِ ساخته‌‌شده از سرامیک بود، متریالی کاملا طبیعی.

آرک دیلی: بنابراین، شما می‌‌گویید که امروزه اساساً دنیای لاکچری[12] برای این رویکردهای پایدار مهیا است؟

بوسکتی: مطمئناً نه در همه جا. گذشته از این، باید درک کنیم که در بخش‌‌های مختلف دنیا، هنوز مهیای [پذیرش] این ایده‌‌ها نیستند. اما این نیز مسئولیت ما است که به عنوان معمار، این ایده‌‌ها را با دنیا به اشتراک بگذاریم و درباره‌‌ی این شیوه‌‌های نوین طراحی صحبت کنیم. با این وجود، همان‌‌طور که این پروژه بیان می‌‌کند، تصور من این است که بخشی از این دنیای لاکچری اکنون حاضر و مهیا است. این مسترپلان[13] (یا طرح جامع) که ما در ماربلا طراحی کردیم، مسترپلان بزرگی نیست، اما در عین حال، ترکیبی از پنج ویلا است. شاید باید در مقیاسی بزرگ‌‌تر آزمایش کنیم که وضعیت چگونه خواهد بود. این دیگر در مورد اتومبیل‌‌های مسابقه‌‌ای سریع نیست؛ بلکه برای مثال، بیشتر در مورد اتومبیل‌‌های الکتریکی است. از لحاظ طراحی، کارفرماها بیشتر خواهان اتمسفر و فضا هستند تا فضاهای داخلی پرنشاط.

آرک دیلی: از این نظر، اکنون شما معماری لاکچری را چگونه تعریف می‌‌کنید؟

بوسکتی: من فردی هستم که در شهر زیاد کار می‌‌کنم. مأموریت برای کار روی معماری لاکچری در ابتدا برایم عجیب بود، اما پس از طرح جامع میلان[14]، و پیش از آن‌‌که آتلیه وان از من درخواست کند که با آن‌‌ها کار کنم، و دی اِن اِی (ماهیت) برخی از برندها را به معماری تبدیل کنم، این شانس را داشتم تا شماری ویلا در روسیه را تصور کنم[15]. برای من همیشه اهمیت دارد که فراموش نکنم که یک خاستگاه شهری دارم، و هر بار و با هر اقدام جدید، سعی می‌‌کنم با این تصویر بزرگ‌‌تر مقابله کنم.

برای مثال، اگر به موزه‌‌ی پرادا[16] در میلان فکر کنید، این پروژه توانست تغییر خاصی را در آن قسمت از شهر ایجاد کند. از این نظر، ما می‌‌توانیم از لاکچری برای آوردن کیفیت به شهر و [برای] مردمی که در مجاورت آن زندگی می‌‌کنند استفاده کنیم. درست است که [این] همیشه شدنی نیست، اما به‌‌طور نمونه در ویلاهای کارل لاگرفلد، ما در حال به‌‌کارگیری این طرح هستیم، تا به وسیله‌‌ی درختان و مسیرهای دوچرخه‌‌سواری از تپه تا دریا، یک زیرساختِ سبز را به منطقه بازگردانیم. این همچنین چشم‌‌اندازِ این شهر ساحلی را نیز خوشایند می‌‌سازد. در حقیقت، هندسه‌‌ی شکل گرفته[17] و طبیعت در ارتباط مستقیم با یکدیگر هستند، بدون داشتن ساختاری که محو ‌‌شود یا زیرِ پوشش‌‌های سبز پنهان شود، بلکه از طریق ایجاد یک دیالکتیکِ قوی بین طبیعت و معماری.

آرک دیلی: آیا شما شباهتی میان دنیای فشن و دنیای معماری می‌‌بینید؟ همانند کارل لاگرفلد، بسیاری از خانه‌‌های مد در حال حرکت به سمت معماری هستند. فکر می‌‌کنید چرا این‌‌طور [شده] است؟

بوسکتی: صحبت از کارل شد، اگرچه او برای غول‌‌های صنعت مُد مانند فِندی[18] و شَنل[19] کار می‌‌کرد، اما خودش معتقد بود که مد، زیبایی و خلاقیت باید برای همگان در دسترس باشد. این اصل دموکراتیک برای من چیزی است که ایده‌‌های معماری‌ام را [به هم] پیوند می‌‌زند، معماری‌‌ای که کیفیت، خلاقیت، و نیز زیبایی را به شهر منتقل می‌‌نماید. همچنین این وجه اشتراکی است که شروع کردم آن را بین مد و معماری ببینم.

در واقع، برندها خواهان این هستند که ارزش‌‌های خود را به معماری تبدیل کنند، زیرا آن‌‌ها نیز می‌‌خواهند از یک نظم مشخص فراتر رفته و توسعه پیدا کنند. در حقیقت، بسیاری از برندها به آتلیه وان مراجعه کرده‌‌اند تا بتوانیم دی اِن اِی (ماهیت) آن‌‌ها را به یک ساختار تبدیل کنیم. این امر قبلا تنها در طراحی داخلی و مبلمان صورت می‌‌گرفت، اما اکنون بیشتر درباره‌‌ی انتقال هویت و تجربه به قلمرو شهری و مخاطبین گسترده‌‌تر و ایجاد آیکون‌‌ها و سمبل‌‌هایی در شهرها است. از نظر من، این سیر تکاملِ طبیعی و نرمالِ برندهایِ خلّاق است. این همچنین در مورد افتتاح شعبه‌‌های تجاری جدید و حضور گسترده‌‌تر است. فرهنگِ ما بصری است، و معماری، امروزه مهم‌‌ترین منبع و مرجعِ بصری در شهر است.

آرک دیلی: معماری «لاکچری» تا چه حد متفاوت از معماری است؟

بوسکتی: برای من، این دو تفاوت چندانی ندارند. مطمئناً خانه‌‌ها بزرگ‌‌تر هستند، فضاها وسیع‌‌ترند، موقعیتشان (لوکیشن) بسیار گران‌‌تر است، اما قواعد و اصول یکسان است. رویکردِ پایداری یکسان است. این دیدگاهِ من در خصوص لاکچری است. برای من، لاکچری بسیار بیشتر در ارتباط با این است که شما زمانِ مفید و باکیفیتِ[20] خود را چگونه سپری می‌‌کنید. به عبارتی دیگر، من نمی‌‌خواهم که با کارم تمول را در طرح برجسته نمایم، بلکه می‌‌خواهم فضاهای کیفیِ با استانداردهای بالا را برای ساکنان خلق نمایم. ما مفهومِ لاکچری را از ماده، از بُعدِ ملموس آن، به یک تجربه‌‌ی غیرمادی، [یعنی] از نمایش، به زندگی منتقل کرده‌‌ایم.

آرک دیلی: برگردیم به پروژه‌‌ی ماربلا، این پروژه مشتمل بر پنج واحد، و هر کدام برای یک مستأجر متفاوت است. ممکن است درباره‌‌ی طرح این ویلاها بیشتر برای ما بگویید؟

بوسکتی: واحدها خیلی بزرگ نیستند؛ بین ۶۶۰ و ۹۰۰ متر مربع، که برای خانواده‌‌های خصوصی در نظر گرفته شده‌‌اند. این شرح مختصری از کارفرما بود. از لحاظ طراحی، دو مورد اصلی تعیین‌‌کننده بود، نخست، در حقیقت ما نمی‌‌خواستیم همان شکل را دوباره اجرا کنیم. زیرا یک تجربه‌‌ی سفارشی‌‌تر می‌‌خواستیم. و دوم و مهم‌‌ترآنکه، ‌خواستیم منظر را به شکلی متفاوت قاب‌‌بندی کنیم و دید متفاوتی نسبت به چشم‌‌انداز اطراف ایجاد کنیم. به این ترتیب، با ارائه‌‌ی چشم‌‌انداز‌های متفاوت به بیرون و پیکربندی‌های مختلف در داخل، با اتمسفرهای متعدد و محیط‌های زندگی خاص، به این شکل‌هایی که داریم رسیدیم. طبیعت حجم را شکل داده است. همین منطق در مورد شکلِ پنجره‌‌ها نیز وجود داشت: برخی مواقع ما پنجره‌‌های افقی‌‌تر داریم، بنابراین می‌‌توانیم به خط افق و دریا نگاه کنیم، و در مواردی دیگر، گشودگی‌‌های عمودی که دید را به عنوان یک تصویر، با آسمان، دریا، و گل‌‌ها و گیاهان قاب‌‌بندی می‌‌کند. این انتخابِ مفهومی، ارتباط مستقیمی با روحِ خلّاقِ کارل دارد، که عادت داشت این نوع قاب‌‌ها را ترسیم کرده و قسمت‌‌هایی از آن را جدا کند. علاوه بر این، کارل لاگرفلد طرفدار پروپاقرص شعارِ «کمتر بیشتر است»[21] میس ون دروهه بود، و این پروژه تلاش کرد تا این ایده را مجسم سازد و بین فضای پر و خالی تضاد ایجاد کند. از طریق چشم‌‌انداز پروژه، ما همچنین موفق به ایجاد تداوم شدیم. ویلاها توسط یک رودخانه به هم متصل می‌‌شوند که بازتفسیری است از بافت طبیعی شهر ماربلا، که مملوء از رودخانه است. این رودخانه در بعضی قسمت‌‌ها، استخرهای شنا، و در بخش‌‌های دیگر، پهنه‌‌های آبی[22] را در طرح جامع ایجاد می‌‌کند. این عنصرِ آبی (پهنه‌‌های آبی)، که بخشی از سیستم‌‌های انرژی تجدیدپذیر است، همچنین هندسه‌‌ی خانه‌‌ها را نیز تعیین کرده است.

آرک دیلی: شما کارهای بسیاری دارید که در جریان هستند، از طرح جامع لورتو[23] گرفته تا مسابقه‌‌ی جنوا[24]، و غیره. ممکن است کمی درباره‌‌ی این پروژه‌‌ها برای ما بگویید؟

بوسکتی: ما دو سال قبل، همراه با استودیوی معماری اِستِفانو بوئِری[25] و اینساید اَوتساید[26] برنده‌‌ی مسابقه‌‌ی جنوا شدیم، و این [پروژه] اکنون در حال ساخت است. ما با یادبود شروع می‌‌کنیم و پیگیر یک پارک ۶۰ هکتاری هستیم. این گفت‌وگوی متقابلی[27] بین [فضای] عمومی و خصوصی است، و همین‌‌طور درباره‌‌ی این است که از نظر خدمات این نوسازی، مردم دقیقا به چه چیزی نیاز دارند. همه‌چیز درباره‌‌ی گوش‌فرادادن به مردم است. برای پروژه‌‌ی لورتو در میلان، اگرچه این مداخله‌‌ی بزرگی نیست، اما بسیار حائز اهمیت است، چرا که، اگر شروع به تغییر یک میدان کنیم و آن را به شهروندان واگذار کنیم، من فکر می‌‌کنم که میدان‌‌های دیگری نیز به دنبال آن تغییر می‌‌کنند. این می‌‌تواند مرجعِ مهمی برای تمام اروپا، به‌‌ویژه به لحاظ رویکردِ پایدارِ آن، باشد.

آرک دیلی: صحبت از میلان شد، شما شهر را در ده سال آینده چگونه تصور می‌‌کنید؟

بوسکتی: من فکر می‌‌کنم کاملاً متفاوت و بسیار بهتر خواهد شد؛ به‌‌ویژه هنگامی که صحبت از تمام فضاهای میانی باشد. تصور می‌‌کنم مهم‌‌ترین هدف برای میلان، شروع به بازاندیشی درباره‌‌ی اسکان است، نه تنها برای میلان، بلکه برای اروپا. اسکان، چالش تازه‌‌ای برای شهرها و معماری است. من فکر می‌‌کنم که ما باید دوباره بیندیشیم که چه چیزی خصوصی است، و خدمات عمومی چیست، نه تنها با رویکردهای اسکان مشترک[28]، بلکه با پرسش مجدد از کل سیستم مالکیت[29].


[1] Andrea Boschetti

[2] Karl Lagerfeld

[3] Marbella

[4] Christele Harrouk

[5] این مقدمه، با کمک از وبسایت دانش‌‌چی (https://www.daneshchi.ir/luxury) نوشته شده است.

[6] Sierra Blanca States

[7] The One Atelier

[8] Low carbon impact

[9] Fashion pact

[10] Demography

[11] Terrazzo

[12]  Luxury world

[13]  Masterplan

[14] Masterplan of Milano

[15] Imagine

[16] Prada

[17] Built geometry

[18] Fendi

[19] Chanel

[20]  Quality time

[21] Less is more

[22] Water bodies

[23] The Loreto masterplan

[24] Genoa competiton

[25] Stefano Boeri Architetti

[26]  Inside Outside

[27] Dialogue

[28] Co-housing

[29] Ownership system

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *