در برخی از شهرهای تاریخی ایران کالبد شهر متشکل از کهندژ، شارستان و بیرونهها (ربض) است. این وضعیت تا اوایل قرن چهارده شمسی در شهرهایی چون میبد، یزد و حتی تهران قابل مشاهده بود. با گسترش شهرها در بیرون از محدودۀ حصار که در برخی با برچیدن حصار نیز همراه بوده آرام آرام بیرونههای شهر در توسعۀ شهری جذب شده و دیگر مرز مشخصی میان محلاتی که روزگاری خارج از باروی شهر بودند با شارستان و هسته اصلی شهر نیست. کما اینکه تهران امروزی تجمیعی از تهران در محدودۀ ناصری آن به همراه بیرونههایی چون طرشت، نارمک، پونک، یوسفآباد و… است. عمر بسیاری از محلات بیرونی به درازای شارستان است و حتی در مواردی از بسیاری محلات داخل حصار نیز کهنترند. این وضعیت در یزد به نسبت اکثر شهرهای ایران مشخصتر است.

از خانههای بازمانده در محلۀ غولآباد یزد
شناسایی ساختار کهن شهر یزد که امروزه بافت تاریخی آن به عنوان میراث جهانی به ثبت رسیده به نسبت بسیاری از شهرهای ایران آسانتر است. بخشی از حصار دوره آلمظفر (قرن هشتم) این شهر هنوز پابرجا است و بسیاری از قسمتهای باروی دورههای بعد به ویژه اکثر بخشهای باروی قاجار شهر برجای مانده. اما شهر یزد معاصر چندین برابر یزد دوره قاجار است. تصور عمومی بر این است که تمامی این قسمتها بخشهای جدید شهر هستند و مبتنی بر همین تصور هنگام صحبت از بافت تاریخی یزد، تمام توجه به شارستان و محلات درونی آن چون فهادان، وقتالساعه، لَرد کیوان و … میشود. ثبت ملی و جهانی بافت تاریخی شهر نیز بر همین اساس در محدودۀ محلات داخل حصار انجام شده و در این میان تنها محلۀ دستوران که محل زیست موبدان زرتشتی یزد بوده شانس به رسمیت شناخته شدن را داشته است. اما بخش قابلتوجهی از شهر یزد کنونی در قسمتهای خارج از باروی تاریخی آن محدودۀ محلاتی هستند که روزگاری بیرونههای شهر بهشمار آمده و امروزه در حال بلعیده شدن در توسعۀ شهری هستند و تا نابودی کامل فاصلهای ندارند.

تصویر هوایی سال ۱۳۳۵ از یزد، محلۀ مریمآباد در سمت راست بالا، گنبد سبز در میانه و شمال شارستان یزد در سمت چپ تصویر
مریمآباد، نرسیآباد، اهرستان، خرمشاه، کسنویه، گنبد سبز، غولآباد، آبشاهی، کوچهبیوک، حسنآباد و چندی دیگر از جملۀ این محلات هستند که تا صد سال پیش اگرچه جزیی از یزد بهشمار میرفتند اما بیرون از حصار بودند و همگی امروزه درون محدودۀ شهر یزد قرار دارند. فاصلۀ این محلات را زمینهای کشاورزی، باغات و کشتخوانها تشکیل میدادند و در مواردی برای مردم ساکن شهر حکم صحرا داشتند. قدمت این محلات در مواردی چون مریمآباد حتی از قدمت بسیاری از محلات داخل حصار که تنها در دوره قاجار پدید آمدند بیشتر است. مریمآباد را مریم ترکان خاتون مادر سلطان قطب الدین از اتابکان یزد در اواخر قرن هفتم ایجاد کرد. یا جامع اهرستان در قرن هشتم بنا شده. با رجوع به تاریخهای مختلف یزد از جعفری و کاتب یزدی در قرن هشتم و نهم تا ایرج افشار در دوران معاصر میتوان به قدمت هر یک از آنها و بناهای تاریخی برجای مانده در این محلات پیبرد. اما توسعۀ شهری یزد که با مسکونی کردن زمینهای کشاورزی اطراف حصار صورت گرفته اکنون دورتادور این محلات را پوشانده است و آرام آرام به درون محلات نیز نفوذ کرده و بافت تاریخی آنها را بدون هیچ مانعی از بین میبرد.

تراکم شهری بدون رعایت حریم تاریخی محلۀ خرمشاه

وضعیت نگهداری بافت تاریخی محلۀ خرمشاه
در توسعه شهری یزد برخلاف قوانین سختگیرانهای که برای محلات درونی حصار وضع شده و مانع از تغییر خانهها، قطعات زمین و عرض معابر میشود. محلات بیرونی با خیابانکشیهای متعدد و تعریضهای بیمورد و همچنین فروش تراکم بدون رعایت حریم چهره اصیل خود را از دست داده یا به زودی از دست خواهند داد. برخلاف تصور عمومی که محلات بیرونی را بیاهمیت فرض کرده و میراث فرهنگی را منحصر به بافت تاریخی ثبت شده میداند، محلات بیرونی هر کدام ویژگی منحصربهفرد خود را داشته که آنرا از دیگری متمایز میکند. برای مثال در کمتر محلهای از یزد حتی محله زرتشتینشین بزرگی چون دستوران که بخشی از میراث جهانی یزد نیز هست تعداد خانههای چهارپسکمی با معماری متناسب با زیست زرتشتیان به تعداد محله نرسیآباد و خرمشاه است. بخش قابل توجهی از بافت تاریخی خرمشاه رها شده و شهرداری یا میراث فرهنگی به دیوارکشیدنی پیرامون آن اکتفا کردهاند که آن نیز قطعا برای حفظ این محدوده نبوده بلکه برای جلوگیری از بزهکاری و امثالهم است. توسعه در اهرستان چنان پیش رفته که دیگر نمیتوان بافت تاریخی برای این محله قائل شد. زمینهای کشاورزی باقیمانده در آبشاهی یکی پس از دیگری به آپارتمان تبدیل میشود. این تغییرات تنها منحصر به نابودی میراث شهری و معماری نشده بلکه با بیاهمیت تلقی شدن این محلات ساختار جمعیتی آنان نیز در حال تغییر است. روزگاری هر یک از این محلات خاندانها و پیشهوران خود را داشته که امروزه با مهاجرت با بخشهای دیگر شهر و جایگزینی مهاجران با آنها هویت آنها به فراموشی سپرده شده و بیگانگی مهاجران با یکدیگر تعامل اجتماعی را در محلات کاسته است. ادامه این مسیر به نقطهای منجر خواهد شد که یزد تاریخی با ویژگیهای خاص و منحصر به فردش تنها به موزهای از چند بنای خشتی در اطراف مسجد جامع و میدان میرچخماق تبدیل و ساختار و هویت شهری آن فراموش خواهد شد.

نمونهای از خانههای چهارپسکمی در خرمشاه

وضعیت نابهسامان قسمتهای تاریخی اهرستان