آدرس میدهند چهارطبقه، مدرس ٨، پلاک ٢٠. آدرس پستی و رسمیای که با پرانتز دستکاری شده و نام چهارطبقه مفهومترش کرده است. چهارطبقه نام ساختمانی است با همین تعداد طبقات، که در سال ١٣٠٧ خورشیدی، همزمان با احداث خیابان ارگ در مشهد ساخته شده است.
از همان اوائل ساخت ساختمان، آن را به نام چهارطبقه میشناختند. چهارطبقه لابد نماد بلندی و شکوه در ذهن مشهدیهای آن دوران است. تا زمان ساخت چهارطبقه، هیچ ساختمانی در این شهر با این ارتفاع ساخته نشده بود. چهارطبقهٔ مردم مقیم مشهد، ساختمانی است با چهارطبقه نما و تراسهای کوچکی که از همان اوائل احداث خیابان در ایران باب شدند. این چهارطبقه هم در انتهای خیابان خسروی و سر یک سهراه است و بهترین دید را به خیابان مقابلش دارد.
عمر ساختمانها شاید به مدتزمان حضور فیزیکیشان در شهر محدود نشود. تا وقتی هستند کسانی که خیال میکنند اگر بخواهند کاموا بخرند باید به چارطبقه بروند، حتماً چهارطبقهای آنجا هست و نبودش احساس نمیشود. نه جوانها، که بعضی بزرگترها هم که حالا میانسال شدهاند خیال میکنند که چهارطبقه هنوز همانجاییست که میروند. ساختمان چهارطبقهٔ مشهد، ٤١ سال بعد از ساخته شدن، با نیت گسترش خیابانکشیهای شهر و احداث خیابان دروازهطلایی تخریب شد و عمر فیزیکی آن به پایان رسید.
امروز ٤٥ سال از تخریب آن میگذرد و عمر نبودش، از طول زندگیاش بیشتر هم شده اما عبارت «نبش چهارطبقه» هنوز معنادار است. یک اثر معماری، تا کجا میتواند در ذهن بیننده اثر بگذارد که حتی اگر عمر کوتاهی هم داشت باز بشناسندش؟ ساختمانی که بعد از تولد، هتل بوده و پیش از مرگ ادارهٔ کلّ فرهنگ و استفادهکنندگان آن نه مشهدیها، که زائران و آنهایی بودند که تا سال ٥٠ سروکارشان به ادارهٔ فرهنگ میافتاد. با این تفاسیر، «چهارطبقه» در میان مشهدیهایی که برایش این نام را برگزیدهاند، مخاطبان و استفادهکنندگان زیادی نداشته است. با وجودِ این، همه این ساختمان را میشناسند. حتی جوانترها بیآنکه خواسته باشند یاد گرفتهاند که ظاهراً روزی تکنولوژی معماری خودش را در تعداد طبقات در خیابان خسروی نشان داده و امروز به نمایندهٔ پیشرفت فن ساختمان میگوییم «چهارطبقه».
یک ساختمان، یک دروازه، یک میدان و هر عنصر معماری و شهرسازی دیگری میتواند به راحتی در اذهان جا باز کند و با دلبری کاری کند که حتی پس از رفتنش، هنوز به او فکر کنی. بگویی دروازه قوچّان و ندانی کجاست، بگویی فلکه سراب و نتوانی آن را بیابی، بخوانی میدان احمدآباد میدانی نبینی، بگویند ارگ و هرچه بپرسی ارگی نباشد. اما خاطرهٔ فضای شهری که در آن زیستهای، بیاعتنا به اینکه تجربهٔ حضور در آنها را داشتی یا نه، نامها را برایت معتبر کرده است.
در همهٔ این نامهای جا مانده بر خیابانها، نقش خاطرهٔ جمعی غیرقابل انکار است. اما دربارهٔ چهارطبقه، نقش ورود گونهای جدید از معماری به شهر و ذوقزدگی مردم از این تازهوارد بلند و ارجاع به «همو که چار طبقه دِرِه» را نباید انکار کرد، ارجاعی که به عمر نود سالهٔ اسمی قراردادی بین شهروندان انجامیده است. همین امروز هر ساختمانی را خراب کنند، تا ده سال آینده کمتر بتوان کسی را پیدا کرد که محل آن را به عنوان نشانی به رفیقی بدهد. شهر امروز، آنچنان از هر نوع نوآوری و یا تلاش های نیانجامیده به ابداع اشباع است، که خاطره کمتر فرصت تولد پیدا میکند. این شاید از نقاط قوت شهر قدیمی است که تعلق را در ساکنانش ایجاد میکند و از آنها در قبال تولد و مرگ میوههایش، واکنش میگیرد. اگر جز این بود امروز هم شهروندان نام میساختند و با آن نامها خیابانها را میخواندند و واجد اعتبار میکردند، کما اینکه تا پیش از ١۳۰٧، چهارطبقهها را هم با «آنجا» گفتن آدرس نمیدادند.
چهارطبقه ساختمانی است چهارطبقه که در سال ١٣٠٧ خورشیدی، همزمان با احداث خیابان ارگ ساخته شد. خود ارگ خیابانی است شمالی-جنوبی که در محلهای با همین نام احداث شده است. محلهٔ ارگ نام خود را از ارگی میگیرد که در زمان احداث خیابان وجود خارجی نداشته و نام خیابان احداث شده را هم پهلوی گذاشتهاند. ارگ کجاست که چهارطبقه در زمان احداث خیابانش ساخته شود؟ خاطرهٔ ابنیه گویی زنجیرهای از اسامی میسازد، زنجیرهای که دور دانههای مهم خط میکشد و اجازه نمیدهد از یاد بروند. گاهی باید شک کنیم که این نامگذاریها شاید آگاهانه بوده است. شهر مشهد از فقر اطلاعات دربارهٔ معماری معاصر رنج میبرد. راستی اگر ارگ و چهارطبقه نمیبودند تا یادآوری کنند وجود چیزهایی را و ساده کنند پیگیری تاریخ معماری را در یک شهر، چه چیز بهتری وجود داشت که حتی در نبود اطلاعات تصویری باز هم قابلیت بازگشت به اصل ماجرا را داشته باشد؟ چه چیز بهتری که صحه بگذارد بر درستی ضربالمثل معروف« تا نباشد چیزکی» و سالها بعد بگویند اگر نه چهارطبقه، دستکم ساختمانی چندطبقه اینجا بوده است؟
خاطرهٔ جمعی تا چه اندازه برساختهٔ واقعی خاطرهٔ فضا است و چه اندازه ساختهٔ اذهانی هوشیار است تا خاطرهای از شهرشان یا هویتی برای آن بسازند؟ وگرنه اگر چهارطبقه ساختمانی مهم و مطرح باشد چه لزومی داشت که خیابان دروازه طلایی را از همانجایی آغاز کنند که ساختمان بلند شهر هست؟ اینکه امروز کمتر خاطرهٔ شفاهی میسازیم و برای شهر داستان میگوییم شاید برآمده از گسترش ابزار ثبت باشد و دیگر نیازی به این سینهبهسینه گشتنها و واردکردن شهر به ساحت روایت نیست.
چهارطبقه ساختمانی است چهارطبقه که در سال ١٣۰٧ همزمان با احداث خیابان ارگ در مشهد ساخته شد. مشهدیها اگر خیلی همت داشته باشند که به چهارطبقه فکر کنند، با تطبیق دو سه پنج عکس بازمانده از آن دوران و با گرفتن نقشههای قدیمی شهر از احتکارکنندگان نقشه، میتوانند حدس بزنند که کدام عکس قدیمی، آن چهارطبقهٔ معروف است. چهارطبقه ساختمانی است چهارطبقه که در سال ١٣٥٠ همزمان با احداث خیابان مدرس تخریب شد. پایههای ساختمان زیر خیابان رفت و دروازهطلایی روی آن نشست و عدهای خاطرهٔ ساختمان را برای هم روی زمین نگاه داشتند.


- 6 اردیبهشت 1399
- 25 آذر 1397
- 30 بهمن 1396
- 25 آذر 1396