مطالب این یادداشت، حاصل برداشتهای نگارنده از کتاب مطالعه شده در نوزدهمین سری یعنی سری ویژۀ معماری، مرمت و شهرسازی ماراتُن کتابخوانی پرتقال است که به مناسبت تولد چهارسالگی پرتقال و هفتۀ گرامیداشت مقام معمار سال 1403 ه.ش با همکاری رسانۀ کوبه و دیگر نهادهای تخصصی برگزارشده است. ماراتُن کتابخوانی پرتقال کوششی برای مطالعۀ گروهی کتاب با فراهم آوردن امکان یادگرفتن و یاددادن است که توسط گروه داوطلب غیرانتفاعی با دغدغۀ اشاعۀ فرهنگ کتابخوانی بهصورت مشارکتی برگزار میشود. برای اطلاعات بیشتر، پرتقال را با شناسۀ «porteghalbookclub» در شبکههای مجازی تلگرام، اینستاگرام و لینکدین دنبال بفرمایید.
_____
کتاب جامعه شناسی معماری (معماری در محکمه جامعهشناسی)
نویسنده کتاب: غلامرضا جمالالدین
تعداد صفحات: ۵۰۰ صفحه
این کتاب با رویکردی نقادانه و با بهرهگیری از پرسشگری، تلاش کرده است روابط در زندگی روزمره و پدیدههای اجتماعی را با معماری پیوند دهد و معماری را بهعنوان یک «تولید اجتماعی» تحلیل کند، همچنین تلاش میکند به چگونگی هممسیری مسائل اجتماعی و راهکارهای معماری بپردازد. در سادهترین تعریف، معماری هنر خلق فضاهاییست که انسان در آن به کنشهای فردی و اجتماعی میپردازد. در هنگام خلق فضا، چهار المان فضا، زمان، ارتباط و معنا طراحی و مورد تحلیل قرار میگیرد و تعیینکننده نحوهی شکلگیری تعاملات اجتماعی است. همچنین معماری بهعنوان ابزاری حیاتیست که میتواند با ناآرامیهای اجتماعی و بیماریها به مبارزه برخیزد. ذکر این نکته ضروری است که همانطور که معماری برای فضا تعیینکننده است بستر و فضا نیز میتواند برای معماری هویتبخش باشد، درواقع ارتباط معماری و بستر دو سویه است. باید به خاطر داشت که جامعهشناسی و معماری ماهیتی دو زیسته ندارد بلکه باید علوم انسانشناسی، علوم رفتار، پدیدارشناسی و… را نیز مورد بررسی قرار داد.
لحن این کتاب اندکی سخیف است و جملات طولانی هستند پس برای درک بهتر موضوعات نیاز به تامل و تمرکز داریم.
در فصل یک پس از تبیین مفاهیم جامعهشناسی و معماری نگاهی تاریخی به این پدیده شده است و سعی شده در ادوار مختلف مورد بررسی قرار بگیرد. تاکید شده است که معماری، هنری اجتماعیست و نبایست برای آن سبک شخصی در نظر گرفت.
در فصل دوم به ذکر عنوانهای جامعهشناسی که با معماری ادغام میشوند میپردازند و در فصلهای بعدی هرکدام را مفصل شرح میدهد و در دورههای تاریخی مختلف مورد ارزیابی قرار میدهد. عناوین مورد بحث به شرح روبروست: معماری و سکسوالیته، معماری و ابژه، معماری و نابرابری اجتماعی، معماری و اخلاق، معماری و جامعه مصرفی، معماری و ساخت معنا.
- معماری و سکسوالیته: به معماری و جنسیت میپردازد و میگوید، تفاوت جنسی با تفاوت جنسیتی متفاوت است از این رو که تفاوت جنسی به تفاوتهای فیزیولوژیکی میپردازد که بین زن و مرد وجود دارد اما تفاوت جنسیتی برخاسته از نگاههای جامعه، فرهنگ و چیزیست که ما به عنوان زن و مرد جا تلقی میکنیم. نکته جالب این است که زن و مرد مرز مشخصی ندارند مثلا در بعضی افراد میزان زنانگی بیشتری نسبت به همجنسشان به چشم میخورد پس نمیتوان مرز مشخصی برای آن قائل شد. در ادامه این بخش به جایگاه زنان در جامعه با گذشت زمان اشاره میکند، در ابتدا زنان فقط در خانه مشغول به کار بودند پس از آن جایگاهی برای آنها در خارج از خانه نیز به منزله خرید یا حتی کار در نظر گرفته شد اما چیزی که در نهایت به آن رسیدند این بود که زن در خانه به خصوص در آشپزخانه همواره ایفای نقش میکند. نظریههایی در این زمینه داده شد از جمله اینکه باید فضایی برای زن در خانه در نظر گرفته شود و از مصالح و متریالهایی استفاده شود که کار کردن زن در خانه را ساده تر کند و وقت کمتری از آن بگیرد همچنین چینش فضای آشپزخانه باید کاملا منطقی و حساب شده باشد تا گذراندن وقت در آن خسته کننده نشود. سپس نمونههای آشپزخانه بتنی پیشساخته باب شد تا در خانه جایگذاری شود، این خانهها نورگیری خوب و نظام دسترسی راحتی دارند و مصالح و سطوح انتخاب شده کار را برای نظافت و نگهداری راحتتر میکند که البته نقدهایی به این نمونه کار وارد شد از جمله اینکه در این آشپزخانه ها طراحی و نظر طراح خانه در نظر گرفته نشده است و پلانی واحد برای آشپزخانه خانه ها در نظر گرفته شده است. پس از جنگ جهانی نگاههای جنسیتزده از نقش زنان در جامعه کم و بیش زدوده شده بود و جامعه فمینیستها طراحی خانههایی مناسب با حقوق زنان پیشنهاد شد. ذکر این نکته ضروری است که فضا از طریق روابط جنسی تولید میشود و فضا مولد روابط جنسی میباشد.
- معماری و ابژه: در این بخش به ابژه و سوژه پرداخته شد و بیان شد که بسیاری مواقع مسائل فرهنگی، اجتماعی و تربیتی در شکلگیری ابژهها تاثیرگذار است مثلا در مقطعی از تاریخ، بهداشت و سلامتی موضوع بسیار رایج و دغدغهی غالب افراد بود، مصالح لعابدار و وانهای چینی اهمیت ویژهای یافت و تاسیسات و تجهیزات حمام مورد طراحی و نقد قرار گرفت، حتی تلاش شد که با هزینه کمتر تولید شود و در اختیار مخاطب قرار بگیرد تا بتوانند قشرهای کارگر جامعه نیز از آن استفاده کنند یکی دیگر از ابژههایی که در معماری در عصر مدرن جایگاه بالایی یافت لوازم برقی آشپزخانه اند که کار را برای زنان خانه راحت کرده اند و انجام کارها را شیرینتر کرده است.
ابژهها در زمان مدرن خاصیت و ماهیت خود را از دست داده اند مثلا تختی که جمع میشود و به مبل تبدیل میشود یا …. همچنین در دنیای مدرن روابط اجتماعی تغییر کرده اند مثلا در گذشته متناسب با فرهنگ پدرسالاری، ابژهها در خانه در کنار یکدیگر قرار میگیرند
- معماری و آسیبهای اجتماعی: در این فصل به دو مفهوم میپردازد؛ اول بزهکاری و رفتارهای مخالف عرف در فضاهای اجتماعی و دوم طردشدگی اجتماعی. در این بخش بهطور کلی به این موضوع میپردازد که عدم توزیع منابع در جامعه باعث نابرابری و ناعدالتی اجتماعی میشود و همین امر باعث بروز بزه و اعتراض میشود، زیرا بیعدالتی اجتماعی امری نسبی است و زمانی که مقایسهای در سطح جامعه اتفاق بیافتد مردم متوجه این موضوع میشوند و دست به اعتراض میزنند. مفهوم دوم طردشدگی اجتماعی است، این مقوله زمانی اتفاق میافتد که طی فرایندی بخشی از جامعه به حاشیه رانده میشوند و نسبت به هسته مرکزی جامعه احساس عدم تعلق دارند، از نگاه فروید این احساس عدم تعلق موجب بیهویتی فردی نیز میشود. از طرفی زمانی که بخشی از جامعه به وسیله کمبود امکانات مسکن، رفاه، آموزشی و بهداشتی به حاشیه رانده شوند امکان سرکوب اعتراضات آنها بالا میرود. مسکن اصلیترین عاملیست که میتواند موجب طردشدگی اجتماعی شود. نقطه عطفی که معماری میتواند به عدم ایجاد طردشدگی کمک کند، اول فراهم کردن امکانات رفاهی متناسب با جنسیت و نژاد هر طبقه است و دوم ساخت المانهایی معمارانه در هر بخش هست که احساس هویت برای مردمان محلی فراهم سازد.
- معماری و اخلاقگذاری: در این بخش از کتاب معماری و اخلاقگذاری را از دو جنبه مورد بررسی قرار میدهد، اول کدها و شرایط ساختمانی که تا حدی خواهان تغییر شرایط اجتماعی هستند از جمله احیای ساختمانهای کاهگلی بهمنظور پایداری محیط زیستی. دوم طراحی فضاهای اخلاقگذار، منظور فضاهاییست که باعث اصلاح رفتاری میشود و تشویقکننده برای اصلاح هستند، مثل سکوت حاکم در گالریهای نقاشی. این اندیشه که موجودات زنده را میتوان تغییر داد زمانی به تحقق میپیوندد که فضا پذیرای این تغییر و تحول باشد.، نخستین اصلاحگران زندانها کوشیدهاند ثابت کنند که انگیزه بزه از بطن محیطهای آلوده و فاسد برخاسته است که جوامع ضعیف و کمبضاعت مجبور به زندگی در آن هستند.
- معماری و جامعه مصرفی: در این بخش از کتاب به ابعاد مختلف جوامع مصرفی و ارتباطش با معماری میپردازد، نخست اینکه با انقلاب صنعتی، مصالح و تجهیزات بهوفور در دسترس قرار گرفت و منابع هویتی روبهفرسودگی رفت. همچنین ساختمان ژورژپمپیدو رو مورد نقد قرار میدهد و معتقد است که به واسطه ایدئولوژی ساختمان، به هویت بستر کجدهنی شده است. مورد دوم پاساژها و فروشگاههای زنجیرهای بزرگ است، این گونه معماریها، هویت رفتاری را تغییر دادهاست و بازارها که قبلا محل تعاملات اجتماعی و خرید بوده است، امروزه به عرصهای رقابتی و تفریحی تبدیل شده است. زندگی شهری امروزه بیش از هرچیزی در پی فرصتسازی برای مصرف است. هیچ جامعه مصرفی نباید انتظار شرایط اعتدالی برای همه اقشار جامعه داشته باشد. مصرف در زندگی شهری نه تنها نحوه ارتباط با محیط شهری را دچار تحول میکند بلکه ارتباط میان افراد نیز دستخوش تغییر قرار میگیرد.
- گفتمان معماری و ساخت معنا: در این قسمت به این نکته اشاره میکند که یک ساختمان ذاتا دارای معنا نیست بلکه کنشها و رفتارهایی که اطراف آن اتفاق میافتد معنا و مفهوم میسازد و با گذشت زمان و تغییر دوره ممکن است تغییر کند، همانطور که سنتوری در سردر ساختمانها در دورهای نماد اقتدار و در دوره دیگر نماد کهنگی بوده است. پس دلیل وجود معنا در معماری را باید وابسته به دوره و تعاملات شکلگرفته در آن دانست کمااینکه بعضی از معماریها در طول حیاتشان فاقد معنا هستند چون با بستر ارتباطی نگرفته اند.
و اما سوال نهایی این است که آیا معماران میتوانند از لحاظ اجتماعی مسئول و جریانساز باشند؟
چگونه میتوانند چالشهای روز معماری را شناسایی کنند و برای حل آن ایفای نقش کنند؟
اصلیترین چالش این روزهای جوامع کنونی چیست که معماری باید به آن پاسخ دهد؟
این روزها محیط زیست چالش این روزهاست، معماران چگونه میتوانند به مشکلات پیش رو پاسخ دهند؟
حل چالش های محیط زیستی به دست چه کسانی غیر از معماران قابل حل است و کنشگری در آن به چه صورت است؟
دانشجوی کارشناسی ارشد معماری و انرژی دانشگاه یزد
- در حال حاضر نویسنده مطلب دیگری برای کوبه ننوشته است.
یک پاسخ
موضوعات مهمی بررسی شده اینجا – ممنون!
قبل از معماران، کارفرما ها (بخصوص کارفرماهای دولتی/عمومی) نقش مهمتری در تبیین پروژه ها و اولویت بندی مسایل زیست محیطی و اجتماعی دارند.