عرصه‌ای آزاد برای اندیشیدن دربارهٔ معماری ایران

بهشت خاکستری

تأملی بر شهرکتاب بهشت خاکستری، نوشتۀ سید عطاءالله مهاجرانی[1]

در بهشت خاکستری ما به عنوان خواننده یک داستان با یک تفکر حاکم بر شهر رو به رو هستیم، تفکری که به ظن خود در حال ساخت و تدوین یک آرمان شهر است؛ شهری مملو از تفکرات که با افراط در هم‌آمیخته‌اند و هر از چندگاهی به خواننده طعن‌های طنزگونه می‌زند، طنزی مملو از ناراحتی و تلخی. کتاب بهشت خاکستری «بیانیه‌ی سیاسی شاخصی در رد کمونیسم و نظام‌های توتالیتر شمرده می‌شود و کتابی خراب‌آبادی (دیستوپیایی) به شمار می‌آید».[2] که علاوه‌ بر بیان تفکرات حاکمان این مدینۀ جاهله به شرح عناصر معماری خانه و شهرها می‌پردازد.

«دربارۀ سوال در جامعۀ بهشتی اندیشیدیم. سوال نداریم»[3] این جمله‌ای است که بعد از گفت‌وگوهای شخصیت‌های کتاب در بند دوم از سی‌وچهار بند کلی کتاب گفته و تصویب می‌شود و بعد از آن «همین علامت را [علامت سوال] با یک ضربدر قرمز که روی آن زده شده به تمام در و دیوار ساختمان های دولتی و خصوصی بچسبانید[..] و شهروندانی که این علامت را بر در خانه‌شان بزنند، جایزه دارن»[4] در این قسمت است که درها و دیوارهای ساختمان شهر به یک بستر رسانه‌ایقای برای تبلیغ و القاء تفکرات اجتماعی معرفی می‌شود عناصر بی‌دفاع شهری که در دنیای خارج از کتاب نیز مملو از شعارها و تبلیغات محصولات فیزیکی و ایدئولوژیک است. و پس از بحث دربارۀ «زبان»[5] و «ذهن»[6] و هم‌راستا کردن این دو با تفکرات «آقای جنّت‌ساز»[7]حال زمان اصلاح عمل و افکار در جامعۀ بهشتی، آقای جنت‌ساز می‌رسد که به نقل از نیازی فردی «با صبغه روحانی»[8]است که در قالب رئیسۀ مدینه فاضله فارابی ایفای نقش می‌کند با این تفاوت که «برداشت ویژه و ناصوابی از اسلام دارد»[9]و با همان برداشت‌ها در حال ساخت بهشت‌زمینی است در این جامعه افراد علاوه بر این که توانایی انجام گناه را ندارند تمام تلاش‌ها صورت می‌گیرد تا شهروندان توانای خیال‌گناه نیز نداشته باشند. «تضمین لازم است[…] جامعه باید شفاف و زلال باشد[…] یک شفافیت استثنایی نیاز داریم»[10]در همین بین است که در جهت شفاف‌سازی جامعه با یک الگو جدیدی از “ساخت” در کتاب آشنا می‌شویم. «پیشنهاد می‌کنم دیوارها را شیشه‌ای کنیم تا عملی، عکس‌العملی از چشم مان مخفی نماند»[11] شیشه‌های بزرگی که جایگزین « قطعات پیش‌ساخته بتونی»[12]می‌شوند. این تغیر که از مجتمع های مسکونی شروع می‌شود، در ساختار و استانداردهای ساخت بناها نقش می‌بندد باعث اختلالاتی در نظام طبقاتی، حریم خصوصی و بنیان‌های خانواده‌های شهر می‌شود. استانداردهایی که هویت شهر را مشخص می‌کند «باید دولت خودش مسئولیت ساخت مجتمع‌ها را برعهده بگیرد و هزینه آن را از مردم بگیرد[…] این طوری کار بهتر، سریع‌تر و شکیل‌تر پیش می رود»[13] و یا در جایی دیگر «ضمنا از ساختن شیشه‌های مات و شطرنجی و هاشورزدن و گل‌منگلی باید خودداری کنند. شیشه اسمش با خودش است، هیچ چیز برای نهان کردن ندارد»[14] همه عناصر شهری با هدف شفاف‌سازی ساخته ‌می‌شوند، شفاف‌سازی که «ترانسپرنسی یعنی مردم حق دارند بدانند. آگاهی حق مردم است مردم می‌خواهند بدانند نمایندگان‌شان چی می‌کنند»[15] تعریف می‌شود شفافیتی که علاوه بر شیشه با «نورافکن‌های بزرگی»[16] در مرکز شهر همراه می‌شود تا همه چیز را روشن کند، روشنایی و که به بهانۀ شفاف‌سازی به کنترل شهروندان توسط دولت کمک می‌کند.«حتی ماموران تنظیم و کنترل نورافکن‌ها می‌توانند مجهر به دوربین های فیلبرداری هم باشند»[17]. این تغیرات از پایتخت و در نقطه‌ای از شهرکه «مدرسۀعلمیه، ساختمان‌کتابخانه و مجلس»[18] وجود دارد و بعضاً همراه تخریب است«قبل از مذاکره تخریب را شروع کنیم یا بعد از تخریب صحبت کنیم؟ […] مذاکرۀ قبل از تخریب مثل طهارت قبل از تخریج است»[19] شروع می‌شود و ادامه می‌دهند. «آیا شفاف‌سازی مطلق امکان پذیر است ؟»[20]همان‌طوری که گفته‌شد با شفاف‌سازی(استفاده گسترده از شیشه) اختلالاتی در بستر جامعۀ بهشتی رخ می‌دهد بسیاری از شغل ها و طبقات اجتماعی از بین می‌روند کوره‌های آجرپزی، مأمورین اطلاعات، وکیل‌ها و… برای جلوگیری از ایجاد این چنین اختلالات از راهکارهایی استفاده می‌کنند که برکالبد شهری نیز تاثیرگذار است، در بدنۀ ساختمان‌های اداری و زندان‌ها «پیشنهاد می‌کنم برای اینکه متهم به تبعیض نشویم دهان مجامع حقوق بشر و لیبرال هم بسته شود بهتر است از شیشۀ مات استفاده کنیم»[21] در جدارۀ بیرونی سفارتخانه‌ها «به جای شیشۀ دودی که سیاه به نظر می‌رسد و آلودگی تصویری ایجاد می‌کند، بهتر است از آینه استفاده کنیم»[22]. در مجتمع‌های مسکونی و خانه‌ها نیز به مشکلاتی در حفظ حریم خصوص برمی‌خورند که با راهکارهای دیگری به برطرف کردن معضلات می‌پردازند «اگر توالت وطنی اشکال دارد، همه از توالت فرنگی استفاده کنند. ماتحت‌شان توی کاسه قرار می‌گیرد[…] حمام می‌روند، با لنگ بروند، با شورت کوتاه بروند[و در نهایت]خانم‌ها به حمام خانه‌شان نروند، برای خانم‌ها با مدیریت خودمان حمام مخصوص درست می‌کنیم در هر محله‌ای یک حمام زنانه»[23]

با کنار هم قراردادن بناها و ساختمان‌های توصیف شده می‌توانیم شهری‌ را همراه شهروندان و فعالیت‌های ‌انسانی تصور کنیم. شهروندانی که”تفکرات” (سوالات) خود را از دیگران پنهان می‌کنند مجبور به نمایان کردن “اعمال” خود می‌شوند دوگانگی که ممکن است انسان را تا مرز جنون برساند. در همین بین است که تعاریف بسیاری از انگاره‌ها دست‌خوش تغییر می‌شوند «شفاف‌سازی یعنی همین، یعنی تبدیل خیال به اندیشه[..] تبدیل هرزآب به آب سامان یافته و زهکشی شده»[24]. و این شهر را بهشتی زیبایی تلقی می‌کنند. شاید بشود این برداشت را از انگاره‌های معماری این کتاب داشت که تعاریف و معانی بسیاری از عناصر هنری و معماری ماحصل تفکرات حاکم برجامعه است که دولت و شهروندان بر شهر تزریق می‌کنند. به نقل از نیازی «براساس نظر آلتوسر «داد» (یادستگاه های ایدئولوژی دولت) از همه ما سوژه‌هایی در ایدئولوژی به وجود می‌آورد و هنجارهای ایدئولوژیک در عملکرد «داد» نه فقط درک ما از جهان بلکه همچنین درک ما از خودمان، از هویتمان و از ارتباطاتمان با دیگران و به طورکلی با جامعه را شکل می‌دهد»[25]. در این کتاب بعضاً به محصول بودن شهروندان پی‌می‌بریم طوری که به صورت‌های مختلف شهروندان را همراه اهداف خود می‌کنند تفکراتی که تأثیرگذار و تأثیرپذیر بر فرم و محتوای هنر جامعه نیز است، هنری که هم درخت است و هم میوه. گونه‌ای از پالایش فکری در کتاب معرفی شد که در تاریخ هنر نیز با آن روبه‌رو بودیم پالایشی که از محدودکردن “زبان” آغاز، در ذهن شکل گرفت و نهایتاً در “عمل” نمایان شد، روند هنری که در اولایل قرن 20میلادی در حال شکل‌گیری بود و افرادی مانند مارسل دوشان[26] تلاش‌هایی بر ضد زیبایی‌شناسی هنر آن زمان کرد به طوری که «مدرنیست‌ها با قطع پیوند هنر و زبان مصمم به پالایش هنر از همه وجوه ادبیاتی آن بودند تا به کیفیتی مطلقاً بصری دست یابند»[27] در حالی که مارسل‌ دوشان، کرت شوویترز[28] و فرانسیس پیکابیا[29] و برخی دیگر از هنرمندان دادائیستی هنر و زبان را با هم تلفیق‌کردند و با پیوستن دیگر هنرمندان، باعث جلوگیری از ساخت و پرداخت یک زیبایی‌شناسی مطلق در هنرجهان شدند.

محمدمهدی بغدادی

 

 

 

[1] سید عطاءالله مهاجرانی (زادۀ ۱۳۳۳ اراک) نویسنده و سیاست‌مدار ایرانی است. وی نمایندۀ شیراز در دوره اول مجلس شورای اسلامی، معاون پارلمانی نخست‌وزیر در دوران نخست‌وزیری میرحسین موسوی، معاون پارلمانی رئیس‌جمهور در دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، عضو شورای سیاستگذاری صدا و سیما و همچنین وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در دورۀ اول ریاست‌جمهوری محمد خاتمی بود.

[2] نیازی،،شهرزاد(1399). بررسی تطبیقی رمان های نوزده هشتادوچهار و بهشت خاکستری. مطالعات ادبیات تطبیقی:42

[3] مهاجرانی،سیدعطاءالله(1382)، بهشت خاکستری،تهران:امیدایرانیان؛ص21

[4] همان، 22

[5] همان، 14

[6] همان،12

[7] همان،14

[8] نیازی،38:1399

[9] همان،38

[10] مهاجرانی،39:1382

[11] همان،39

[12] همان،40

[13] همان،41

[14] همان، 48

[15] همان، 44

[16] همان، 42

[17] همان، 42

[18] همان، 43

[19] همان، 44

[20] همان، 51

[21] همان، 53

[22] همان، 55

[23] همان، 56

[24] همان، 61

[25]

[26] Henri-Robert-Marcel Duchamp(1878-1968)

[27] سمیع آذر،علیرضا (1396).انقلاب مفهومی.تهران :نظر؛ص31

[28] Kart Schwitters (1887-1948)

[29] Francis Picabia (1879-1953)

نویسنده

دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یادداشت
شایسته ساسانی‌مقدم

شهر و هیاهو؛ تبیینِ جایگاهِ مکان‌مندی ،اختلاط فرهنگی و رویداد‌مداری در روند شهرسازی معاصر

شهرِ نور‌ و‌ رنگ، شهر مُهیج، شهر‌ِ جشنواره‌ها، شهر‌ِخلاق، شهر‌ِ کار‌آفرین، پایتختِ‌‌ فرهنگی و…تنها نمونه‌هایی از عناوین و استعاراتِ مصطلح در وصفِ اغلبِ شار و

ادامه مطلب