«در آن زمان آقای امینی نخستوزیر شد و همهٔ کارها تعطیل شد. حتی یک آجر روی آجر گذاشته نمیشد و همهٔ معمارها بیکار شده بودند. بعد از اینکه رفت، یکباره گفتند که میخواهند دههزار خانه بسازند. الان دههزار خانه را زیاد میسازند، امّا آن زمان خیلی بود. از هرکسی که دفتر داشت برای گرفتن این کار دعوت کردند. من هم رفتم و اتفاقاً دفتر هم نداشتیم. اسم چند نفر را نوشتم و یک آدرس دفتر هم دادم و بهطور اتفاقی [طراحی] این سیصد خانه به ما رسید. آقایان عامری و خسروی هم با هم در مشاوری کار میکردند و سیصد خانه گرفته بودند. بههرحال هیچکدام [عملی] نشد، نه پروژهٔ آنها و نه پروژهٔ من. بعدها ما همکار شدیم و مهندسین مشاور سازمان برنامه شدیم. اوّلین کاری که به ما دادند مرکز بهداشت شهر ری (بیمارستان فیروزآبادی) بود.»
بخشی از گفتوگوی کمال کمونه با کوبه را خواندید. برای دریافت فایل پیدیاف این مصاحبه روی لینک زیر کلیک کنید:
مصاحبهکنندگان: سیده شیرین حجازی، کامیار صلواتی، حسین الماسی ستوده
-
16 اسفند 1395