مسجد و مجموعۀ ابنیه کارخانه قدیم مجتمع صنعتی پُلار اصفهان
بسیاری از اوقات هرجا صحبت از اصفهان است، آنچه در ذهن متصور میشود، عمدتاً میدان نقشجهان و کاخها و بناهای باقیمانده از دولتخانه صفوی است. درحالی که اصفهان از معدود شهرهای ایران است که در طول زمان، همواره تاریخی پیوسته داشته و تقریباً در تمامی ادوار نقشی مؤثر ایفا کرده و همچنان درونش آثاری از آنها برجای مانده است: گذری از شمالبهجنوب و شرقبهغرب آن، محوطهها و بناهایی را نشان ما میدهد که بر اساس آنچه تاکنون کشف شده است، روایتگر آغاز و اکنون اصفهان است؛ از تپۀ اشرف و بقایای جی قدیم در نزدیکی پل شهرستان گرفته تا مجموعۀ میدانگاه عباسی در خیابان آمادگاه؛ مصداق واقعی گذار از دل تاریخ به دوران معاصر.
آنچه باعث شده این گنجینه به چشم نیاید اما، تمرکز زیاد سیاستگذاران و دستاندرکاران حوزههای مرتبط بر دورۀ اصفهان صفوی است. مسئلهای که به اعتقاد من، ناشی از دو علت است:
یکی، عدم وجود بینش و شناخت درست نسبت به تاریخ اصفهان و ناشناختهبودن آثار ادوار مختلف در میان متولیان کنونی امر و دیگری، گستردگی بسیار میراث موجود و زندگیشان در سایۀ تبلیغاتِ آثار دوران صفوی، غفلت از شناسایی، حفظ و بهرهبرداری درست و معرفی صحیح آنها در میان جامعه.
در این میان اصفهان معاصر، یکی از آن دورههای تاریخیست که در مقایسه با برخی دیگر مناطق کشور حقیقتاً بسیار مهجور واقع شده است. این مسئله تنها منحصر به فضای عمومی جامعه نیست؛ در جو علمی و تخصصی امروز ایران نیز، مرور بین کتابها و آثار موجود نشان میدهد تا چه حد این حوزه بکر و دستنخورده مانده و تاکنون بهطور متمرکز، تقریباً هیچ شخصی بر روی آن کار نکرده است. در داخل، جز فعالیتهای ارزندهای که در سالهای اخیر لیلا پهلوانزاده -معمار، پژوهشگر و استاد دانشگاه- و برخی دیگر از محققان دغدغهمند، بر روی میراث صنعتی اصفهان انجام داده و اشاراتی که در کتابهای عمومی مرتبط با معماری معاصر ایران، معماران صاحبطرح یا پژوهشگران تاریخ معماری و شهر ایران در دوره معاصر، به آثار اصفهان کردهاند، دیگر منبعی پیدا نکردهام که درخور و شایسته، به میراث معاصر اصفهان پرداخته باشد. به دیدۀ اغماض، شاید بتوان گفت تنها اثر تخصصی موجود در این زمینه کتاب «در جستوجوی هویتشهری اصفهان» است که حتی گذاشتن نام کتاب بر آن خطایی نابخشودنی است. مجموعۀ نوشتهها و تصاویری که اگرچه اسمی پرطمطراق و ادعایی بسیار دارد، اما اطلاعاتی که ارائه میدهد چه بهلحاظ اعتبار مطالب و چه بهلحاظ کاربرد تخصصی و فنی، از یک کاتالوگ تبلیغاتی نیز نازلتر است. نقد این کتاب و پرداختن به آن مجال و فرصتی جدا میطلبد.
همین امر سبب گشته تا آثار معاصر اصفهان با وجود کیفیات معمارانۀ خاصی که دارند به واقع ناشناس بمانند؛ بناهایی که اگرچه مدرناند، اما گویی چون در اصفهان قرار گرفتهاند، نوعی اشارات تاریخی را حتی بهحد یک نگاره یا ویترای اسلیمی در دل خود حمل میکنند. شاید مدرنی که ناگزیر بوده خود را با تاریخ این جغرافیا پیوند زند و این یعنی، پژوهش بر روی اصفهان میتواند احتمالاً راهگشای ما در یافتن یکی از پاسخهای سؤالی باشد که سالهاست چالشی پیشروی معماری و شهرسازی امروز ایران است. راه پیداکردن هویت در معماری اکنون ایران؛ چگونگی پیوند امروز و دیروز و طریقه گذاشتن دست معماری معاصرمان در دست معماری تاریخیمان. مسئلهای که عدم تمرکز صحیح و اصولی بر روی آن سبب گشته تا راهکارهایش به حد نسخهای مبتذل و مندرآوردی با عنوان «ایرانی- اسلامی» تنزل یابد.
اما، آنچه دردناک مینماید این موضوع است که ناشناسماندن و زیست آثار ارزشمند معاصر اصفهان در سایه میراث عصر صفوی، چون بازماندههای دیگر ادوار تاریخی، سبب شده تا بسیاری از آنها در خطر نابودی و ویرانی قرار بگیرند.
با این مقدمه و سوگنامه برای میراث معماری و شهری معاصر اصفهان، در این نوشتار به سراغ بنایی مهم میروم که شاید نام و وصف آن را در کتابها خوانده و تصاویرش را دیدهاید، اما به دلیل عدم اطلاع از موقعیت دقیق آن و قرارگیری در یک شهرک صنعتی حومۀ شهر، نظارتی بر وضعیت کنونی آن نیست. مشتی نمونه خروار از موارد دیگری که شناس یا ناشناس، زندگیشان اسیر دامی شدهاست که نادانستگی و نبود فهم برایشان پهن کرده است. «مسجد و مجموعۀ ابنیه کارخانه قدیم مجتمع صنعتی پُلار اصفهان» که در آستانۀ تخریب و نابودیاست و سلامتش بهطور جدی در حال خطر است و نگهداریاش یک همت و مطالبۀ جمعی میطلبد و امیدوارم این نوشته بهانهای باشد برای راهاندازی یک دغدغه در جهت حفظ و بهبود وضعیت نابسامان آن.
آنچه بوده است …
کارخانه پُلار در فاصله ۲۵ کیلومتری شمال غربی اصفهان در خیابان شمارۀ ۳۶ شهرک صنعتی محمودآباد در میان شهر اصفهان و شاهینشهر، کمی بالاتر از دانشگاه صنعتی اصفهان در حاشیۀ بزرگراه آزادگان قرار گرفته است. امروزه این کارخانه و ساختمانهای آن، به دو بخش تقسیم شدهاند؛ قسمتهای غربی شامل مسجد، سالن غذاخوری کارکنان، سرویسهای بهداشتی و حمامهای کارکنان، سردر ورودی و برج نگهبانی در اختیار یک کارخانه سنگبری و قسمتهای شرقی شامل سولههای کارگاهی و بخشهای اداری در در مالکیت یک مرکز دپو و پخش و توزیع موادغذایی.
مسجد و ساختمانهای خدماتی و کارگاهی این کارخانه توسط محمود درویش، معمار معاصر نامدار اصفهانی، طراحی و در حد فاصل تیرماه ۱۳۷۹ ه.ش تا ۱۳۸۰ ه.ش ساخته و بهرهبرداری شده است. طرحمایۀ نقشۀ این کارخانه برگرفته از طرح چهارباغ در باغ ایرانی و کوشک هشتبهشت، با مرکزیت مسجد است و به دلیل لزوم چرخش ۴۵درجهای مسجد برای صافشدن قبله، پیش از تشرف به بنای مربع شکل آن، یک ایوان ورودی، یک حیاط کوچک میان ایوان و بنای مسجد و حوضی میان آن، با بیانی مدرن طراحی شده تا تداعیگر نظام سلسلهمراتبی ورود به مسجد در معماری تاریخی ایران باشد. مصالح مورداستفاده آجر، سنگلاشه و کاشی لعابدار فیروزهفام است که ریشه در معماری بومی منطقه دارد و برگزیدنشان عامدانه بوده است. امیربانی مسعود معتقد است این بنا در عین مشابهت با مسجد کارخانۀ ذوبآهن اصفهان که در سال ۱۳۴۸ه.ش بهوسیلۀ همین معمار طراحیشده است، نوآوریها و خلاقیتهای نهفتهای نیز دارد (بانی مسعود، ۱۳۹۴:۵۲۴). البته با نگاه به تزئینات گنبد چهاربخش آن و نورگیرهای زیرش تصویری از مسجد دانشگاه جندیشاپور اهواز اثر کامران طباطبایی دیبا که متقدمتر از آن و مربوط به پیش از انقلاب جمهوری اسلامی در ایران است، در ذهن تداعی میشود که ممکن است این شباهت عامدانه و الگوگیریای از سوی معمار واقعاً درکار بوده یا صرفاً یک تخیل تصادفی از سوی من مخاطب باشد.
مسجد در اینجا با کانسپت فضایی برای گردهمایی و کانون فعالیتهای اجتماعی طراحی شده است و در مرکز کارخانه قرار گرفته تا کارگران و کارمندان بتوانند در طول روز به بهانههای مختلف ورای از کارکرد عبادی از آن استفاده کرده و گذرشان به آن بخورد (همان:۵۲۴).
در سال ۲۰۱۱ میلادی (مصادف با ۱۳۸۰/۱۳۹۰ه.ش) بنیاد آقاخان تصاویر و مستنداتی از این مسجد را بر روی سایت خود قرار داده است 1 که صورت اوّلیه و دستنخورده آن را به خوبی نشان میدهد؛ چراکه ظاهراً در آن زمان کارخانه هنوز در مالکیت گروه صنعتی پُلار بوده و بخشهای مختلف آن تخریب نشده بوده است.
تصویر ۱: «کارخانۀ مجتمع صنعتی ُپلار»؛ موقعیت مجموعه بر روی تصویر ماهوارهای ( تصویر، وضعیت امروزین محوطه و ساختمانها را نشان میدهد)، منبع: (تصویر ماهوارهای ویرایش شده مستخرج از پلتفرم Google Map / آخرین بازدید شنبه ۱۰اردیبهشتماه۱۴۰۱ه.ش).
تصویر ۲: «کارخانۀ مجتمع صنعتی ُپلار»؛ نقشۀ مجموعه پیش از واگذاری، منبع: (بانی مسعود، ۱۳۹۴:۵۲۴)
تصویر ۳: «کارخانۀ مجتمع صنعتی ُپلار»؛ وضعیت بخش اداری پیش از واگذاری (بنای مسجد در انتهای تصویر مشخص است)، منبع: (https://www.archnet.org/sites/6719 / آخرین بازدید شنبه ۱۰اردیبهشتماه۱۴۰۱ه.ش).
تصویر ۴: «کارخانۀ مجتمع صنعتی ُپلار»؛ وضعیت بخش اداری پیش از واگذاری (بنای مسجد در انتهای تصویر مشخص است)، منبع: (https://www.archnet.org/sites/6719 / آخرین بازدید شنبه ۱۰اردیبهشتماه۱۴۰۱ه.ش).
تصویر ۵: «کارخانۀ مجتمع صنعتی ُپلار»؛ وضعیت مسجد (در سمت راست) و سالن غذاخوری کارکنان (درسمت چپ) پیش از واگذاری، منبع: (https://www.archnet.org/sites/6719 / آخرین بازدید شنبه ۱۰اردیبهشتماه۱۴۰۱ه.ش).
تصویر ۶: «کارخانۀ مجتمع صنعتی ُپلار»؛ وضعیت مسجد پیش از واگذاری، منبع: (https://www.archnet.org/sites/6719 / آخرین بازدید شنبه ۱۰اردیبهشتماه۱۴۰۱ ه.ش).
تصویر ۷: «کارخانۀ مجتمع صنعتی ُپلار»؛ وضعیت مسجد پیش از واگذاری، منبع: (https://www.archnet.org/sites/6719 / آخرین بازدید شنبه ۱۰اردیبهشتماه ۱۴۰۱ه.ش).
تصویر ۸: «کارخانۀ مجتمع صنعتی ُپلار»؛ وضعیت مسجد پیش از واگذاری، منبع: (https://www.archnet.org/sites/6719 / آخرین بازدید شنبه ۱۰اردیبهشتماه۱۴۰۱ه.ش).
آنچه اکنون است …
امروز کارخانه همانطور که گفته شده، به دو صاحب متفاوت واگذار شده است؛ نیمی در مالکیت یک کارخانۀ سنگبری و نیمی در مالکیت یک مرکز دپو و پخش و توزیع موادغذایی.
حالوروز قسمتهای شرقی مساعد است و ابنیه هنوز صورت اوّلیه خود را حفظ کردهاند؛ چنانچه حتی نزدههای فلزی دیوارها و پنجرهها نیز همانهایی است که در طراحی اوّلیه معمار بوده است. دلیل این امر شاید انطباقپذیری کاربری جدیدی باشد که در آنجا استقرار یافته است.
وضعیت قسمتهای غربی اما بسیار نگرانکننده و نابسامان است؛ بخشهایی که مهمترین بنای این مجموعه یعنی مسجد، به عنوان اثری مهم از میراث معاصر شهر اصفهان، در آن قرار گرفته است. به دلیل استقرار تجهیزات کارخانه سنگبری و دپو قطعات سنگ خام بریدهشده از معدن، محوطه بهکلی ویران شده و اثری از الگوی چهارباغ نمانده است. ساختمانهای غذاخوری، سرویسهای بهداشتی و حمام کارکنان با وجود آنکه هنوز بخشهای عمدهای از آن باقیمانده است، اما عملاً به حالت نیمهویرانه درآمده و محل دپو زباله و آشغال شده است. سردر ورودی و برج نگهبانی همچنان سالم است، اما در مجاورت آن، سردری جدید و ناهمخوان به معماری آن اضافه شده است. از دیوارههای محوطۀ طراحیشده بهوسیلۀ محمود درویش نیز تنها ضلع جنوبی و شرقی سالم و برپا مانده است. اما درخصوص خود مسجد، ایوان و حیاط جلوی آن و حوض جلوی درونش کاملاً تخریب شده است و بهجای آنها در پیوند با محوطه کانالهایی برای عبور جریان آب مورد استفاده برای خنکسازی تجهیزات کارخانه حفر شده است. کاشیهای گنبد و سردر ورودی آسیب دیده و حتی برخی از آن ریخته است. فضای داخلی مسجد انباری شده و اما به نسبت دیگر بخشها آسیب کمتری دیده است.
تصویر ۸: «کارخانۀ مجتمع صنعتی ُپلار»؛ وضعیت مسجد پس از واگذاری، منبع: آرشیو شخصی نگارنده.
تصویر ۹: «کارخانۀ مجتمع صنعتی ُپلار»؛ وضعیت مسجد پس از واگذاری، منبع: آرشیو شخصی نگارنده.
تصویر ۱۰: «کارخانۀ مجتمع صنعتی ُپلار»؛ وضعیت مسجد پس از واگذاری، منبع: آرشیو شخصی نگارنده.
تصویر ۱۱: «کارخانۀ مجتمع صنعتی ُپلار»؛ وضعیت مسجد پس از واگذاری، منبع: آرشیو شخصی نگارنده.
تصویر ۱۲: «کارخانۀ مجتمع صنعتی ُپلار»؛ وضعیت مسجد (سمت چپ) و سرویسهای بهداشتی و حمامهای کارکنان (سمت راست) پس از واگذاری، منبع: آرشیو شخصی نگارنده.
تصویر ۱۳: «کارخانۀ مجتمع صنعتی ُپلار»؛ وضعیت سرویسهای بهداشتی و حمامهای کارکنان پس از واگذاری، منبع: آرشیو شخصی نگارنده.
تصویر ۱۴: «کارخانۀ مجتمع صنعتی ُپلار»؛ وضعیت سال غذاخوری کارکنان پس از واگذاری، منبع: آرشیو شخصی نگارنده.
تصویر ۱۵: «کارخانۀ مجتمع صنعتی ُپلار»؛ وضعیت سردر ورودی و برج نگهبانی پس از واگذاری، منبع: آرشیو شخصی نگارنده.
تصویر ۱۶: «کارخانۀ مجتمع صنعتی ُپلار»؛ وضعیت بخشهای اداری و سولههای کارگاهی پس از واگذاری، منبع: آرشیو شخصی نگارنده.
اگرچه ما توانستیم از بخشهای شرقی پشت حصار دزدکی عکس بگیریم و به بهانۀ مشتری وارد بخشهای غربی نیز شویم و از بناهای آن فوری عکسبرداری کنیم، اما مالک کارخانۀ سنگبری پس از متوجه شدن از نیت واقعی ما، چندان دل خوشی از حضور ما نداشت و مدام با میگفت:«این بنا مگر چه ارزشی دارد!» سعی کرد ما را از محل خارج کند، چنانکه حتی راضی نشد درب مسجد را بگشاید تا ما بتوانیم از فضای داخلی آن نیز عکسبرداری کنیم. این تلاش و تقلا برای دوری از این بنا و بیارزشکردن آن ممکن است یا از روی نادانستگی و نبود فهم مواجه با این اثر ارزشمند از دورۀ معاصر باشد یا تلاش برای ایزولهکردن عامدانۀ آن برای دچارشدن به یک مرگ و تخریب تدریجی.
هرآنچه هست، برماست که امروزه از آن محافظت کنیم. چنانچه این میراث اگر از بین برود، بعدها چون رویۀ همیشگیمان حسرت میخوریم و از گمشدن تکههایی از پازل تاریخ سردرگم خواهیم شد.
پینوشت:
۱.برای اطلاعات بیشتر نگاه کنید به:
https://www.archnet.org/sites/6719/ آخرین بازدید شنبه ۱۰اردیبهشتماه۱۴۰۱ه.ش
منابع:
۱. بانیمسعود، امیر(۱۳۹۴). معماری معاصر ایران. تهران: نشر هنر معماری قرن.
-
وحید آقاییhttps://koubeh.com/author/va/