

در جستوجوی امر نو
کلامی در قبال رویدادهای جاری برای دانشجویان مطالعات معماری و دیگران قرار نیست ببینند و بفهمند و در بر همان پاشنه میچرخد. عصبانیتی که آشکارا تجمع عقدههای انباشتشدهی نسلی بود و ماحصل بارِ سنگین بیعدالتی، آن هم نوعی رانت کثیف
کلامی در قبال رویدادهای جاری برای دانشجویان مطالعات معماری و دیگران قرار نیست ببینند و بفهمند و در بر همان پاشنه میچرخد. عصبانیتی که آشکارا تجمع عقدههای انباشتشدهی نسلی بود و ماحصل بارِ سنگین بیعدالتی، آن هم نوعی رانت کثیف
شخصیت اول فیلم آسمانخراشْ[1] برجی یککیلومترواندی بر فراز هنگکنگ است که آتش زده میشود و یک مأمور بازنشسته جهت حفظ جان خانوادهاش آن را مهار میکند. نام این برج خیالی، که آنقدر نقش خود را خوب بازی کرد که برای
لوکوربوزیه در بخشی شناختهشده از «به سوی معماری [نوین]» خطی مشخص بین معماری و انقلاب بهعنوان دو قطب متضاد حیات اجتماعی کشید. مقصود او نوعی محافظهکاری نسبت به محیط ساختهشده است که بر طبق آن معماری نقش پیشگیرانه در ناآرامیهای
با دوست و همکاری در باب معماری خودمان صحبت میکردیم که لب به شکایت برد از بخار توهمی که در سر ما ایرانیها افتاده و اجازه نمیدهد که بفهمیم و بدانیم کجای دنیا هستیم. کلام این عزیز خیلی تند و
شاید بهتر بود قبل از آن بپرسیم «تاریخ معماری چیست؟» و «تاریخنگار چه میکند؟»، تا آخر سر بفهیم قرار است چه دردی از ما دوا کند. اما اجازه دهید شیپور این پرسشها را از ته بنوازیم و بپرسیم به چه
سرکی کوتاه به سایت دانشکدۀ «سایآرک» (Sci-Arch) کافیست تا آدرنالین خون آدم بالا برود. از سایآرکیها میخواهند که آنجا را توصیف کنند، یکی میگوید «تخیل فراتر از مرزها»، دیگری میگوید «در یک کلمه سایآرک یعنی بووووم»، چیزی شبیه به آتشبازی
به نظر من همیشه صدایی پنهان در پس نوشتهها هست که حرفی جز حرف متن میزند. متنها یک موضوع دارند، یک موضع دارند و یک مضمون. گاهی مضمون حکایت دیگری میکند، اینکه «اوضاع بد است اما درست میشود»، «تا بوده
کوبه عجب اسمی قشنگی است، اما استعارهای دو پهلو نیز هست. از یکسو نوید ورود است؛ مشتهای که بر در خانههای قدیمی مینشست تا خبر از آمدنها بدهد. امّا از سوی دیگر، کوبیدن است؛ مهر مردانهای است که در برابر
از روزی که «بنیامین » از عصر بازتولید مکانیکی هنر و از بینرفتن هالۀ اصالت آن سخن گفت، ما معماران لبخندی از آرامش بر لب داشتیم و تکیهزده بر اصالت تزلزلناپذیر معماری، باور داشتیم که وابستگی مکان و ساخت این